تو زودتر بکش 2
رقعی
۴۲۴
1403
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۰۹۲۰
روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از 60 سال ترورهای موساد
جلد دوم از مجموعۀ «تو زدوتر بکش». روایتی «اسرائیلی» از پیشزمینهها و روند تشکیل سازمانهای اطلاعاتی این رژیم که در این بین، بیش از هر چیز، بر ترورهای صورت گرفته از سوی این دستگاهها (یا به تعبیر خود کتاب، «قتلهای هدفمند» آنها تمرکز دارد. نویسندهٔ کتاب و تکتک راویانش، از صمیم قلب به حقانیت اسرائیل و ضرورت استمرار حیاتش ایمان دارند (و برخی از آنها، برای این باورشان دست به قتلهای متعدد، آدمربایی، شکنجه و ... هم زده و بیپروا و بدون خجالت، آنها را در همین کتاب بازگو هم نمودهاند) ولی با تمام اینها، آنچه در کتاب آمده ضرورتا به نفع اسرائیل نیست. شاید خود نویسنده نظری جز این داشته و گمان میکرده با این کار، مسیر «اصلاح» دستگاههای اطلاعاتیشان را نمایان میکند، ولی نمیدانسته که اقدام او، چطور از وحشیگری و «خونسردی در جنایت» و «بیپروایی در آدمکشی» صهیونیستها (در طول تاریخشان) پرده برداشته و چقدر هم این پردهبرداری را (به صورت ناخواسته) متقن و مستدل انجام داده است! اما در هر حال نباید از یاد برد که این کتاب، «روایت صهیونیستها» از تاریخ معاصر منطقه است. بر همین اساس، میتوان این کتاب و ترجمه را، روایتی «از چشم دشمن» خواند. همانطور که پیشتر ذکر شد، دلایلی منطقی برای ارائهٔ این «دیدگاه» به خوانندگان وجود داشته (و طبق همانها اقدام به این ترجمه شده است) اما در هنگام خواندن تکتک کلمات این کتاب، باید این نکته را در گوشهٔ ذهن داشت و فراموش نکرد که با خواندن این سطور، در حال نگاه به تاریخ منطقه «از چشم دشمن» هستیم.
گزیده ای از کتاب تو زودتر بکش2
در همان لحظات، یکی از نگهبان های ساف، که مثلا باید از همین اهداف محافظت می کرد ولی به جای آن در ماشین رنو دافینش تخت خوابیده بود، از خواب پرید و درحالیکه هفت تیرش را کشیده بود از ماشین بیرون آمد. باراک و عامیرام لوین، یکی از افسران ارشد تحت امر او، با تفنگ های دستی شان که مجهز به صدا خفه کن بود به سمتش شلیک کردند. یکی از گلوله ها به ماشین خورد و صدای بوق ماشین بلند شد! همین، همسایه ها را بیدار کرد و آنها هم به پلیس زنگ زدند. بستر می گوید: «این هم یه گواه دیگه بر اینکه همیشه یه سری غافلگیری تازه وجود داره! (پس) بیش از هرچیز باید انتظار همون چیزی رو داشته باشی که غیرمنتظره است.» زمان زیادی نگذشته بود که پلیس ها با سرعت از پاسگاه نزدیک همانجا راه افتادند به سمت خیابان وردان، جایی که اسرائیلی ها هنوز داشتند اسناد داخل آپارتمان را جارو می کردند. بالاخره تیم های مهاجم خود را به پایین ساختمان رساندند ولی تقریبا یادشان رفت که یک نفر را جا گذاشته اند و او کسی نبود جز یوناتان نتانیاهو، برادر بنیامین نتانیاهو. (او هم خود را با فاصله کوتاهی به پایین ساختمان رساند و به بقیه ملحق شد). حالا باید پلیس بیروت را از سرشان باز می کردند. لوین، درحالیکه هنوز کلاه گیس بلوند روی سرش بود، وسط خیابان ایستاد و دستش را روی ماشه گذاشت و شروع کرد به چرخاندن یوزی اش به چپ راست. باراک هم در مسیر ایستاد و شروع به تیراندازی سمت پلیس ها کرد. بستر هم با پوشش دادن لوین، لندروور پلیس ها را به گلوله بست. در همین بین یک جیپ نظامی در حالیکه چهار سرباز لبنانی داخلش بودند از سر خیابان پیچید و با سر و صدا شروع به تیراندازی متقابل کرد. اسرائیلی ها به سمتش تیراندازی کردند. بستر هم یک نارنجک به سمتش پرتاب کرد که باعث کشته شدن سه نفر از سرنشینانش شد و راننده را هم کمی زخمی کرد.
برای تهیه کتاب «تو زودتر بکش2» و سایر کتابهای نویسنده کلیک کنید.
تو زودتر بکش 3
ازافغانستان تالندنستان
تاریخ شفاهی ماجرای علامه وانقلاب2
قاتل مودب
تو زودتر بکش 1
فرمانده در سایه
تاریخ شفاهی ماجرای علامه وانقلاب
زندگی زیر پرچم داعش
جام زهر
دیدم که جانم میرود
تنها برای لبخند
خط مقدم
روایت سوم
کاش برگردی
سربلند
حاج ابوالفضل
مردابدی
ام علاء
تو زودتر بکش 2
حیفا
وطن من...خانه من
جاسوس استورم
جنگ خوب است
بازی بزرگ
امواج اراده ها
گام تمدن ساز
ماجراهنوزتمام نشده
فاخته ها لانه ندارند