
آرام جان
داستان زندگی شهید حریم امنیت؛ محمدحسین حدادیان
کتاب آرام جان، نوشتۀ محمدعلی جعفری، داستان زندگی شهید حریم امنیت، محمدحسین حدادیان بهروایت مادرش است. محمدحسین متولد 1374 و دانشجوی علوم سیاسی، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری بود؛ بهطوری که، بهنقل از پدر بزرگوارش، جز خط رهبری را قبول نداشت و در مسجد به مردم خدمت میکرد. در آشوبهای محدودۀ خیابان پاسداران که در سال 1397 توسط دراویش و با انگیزۀ ایجاد ناامنی صورت پذیرفت، محمدحسین با عنوان بسیجی ویژه، داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت که او را ابتدا با اسلحۀ شکاری مجروح کردند و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به شهادت رسید. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به سربلند، عروسی لاکچری و... اشاره کرد.
گزیدۀ متن کتاب آرام جان
انگار زخم پای محمدحسین ذرهذره روحم را میخورد. نمیتوانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دو تا توت خشک گذاشتم در دهانم. تا توت نم پس داد و مزهاش رفت زیر زبانم، هُرّی دلم ریخت. مزۀ شیرینی توت. بیهوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقامهدی.
برای تهیه کتاب آرام جان و سایر آثار نویسنده کلیک کنید.
علی رغم قلم نویسنده که در بعضی از قسمت های کتاب به ذوق میزند، فوق العاده محتوای جذابی دارد.به حال و هوای زندگی این مادر بزرگوار شهید، غبطه میخورم. حتما توصیه میکنم این کتاب با حجم کم رو مطالعه کنید.
سربلند
آرام جان
جاده کالیفرنیا
قصه دلبری
تور تورنتو
جاده یوتیوب
عمارحلب
جام زهر
تنها برای لبخند
کاش برگردی
دیدم که جانم میرود
سربلند
دوره 14خورشید
دوره توزودتربکش
دیده بان
توزودتربکش4
ادی...
اینجابدون تو
بهروزخرمشهر،بهروزمن
به قلبش اشاره کرد
یکی مثل شما
می روم تا مجنون بماند
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
مجدل شمس
بر بلندای حلب
قرار بی قرار
شهیدنوید
بیست سال وسه روز
خداحافظ دنیا
رفیق مثل رسول
عباس برادرم
من محافظ حاج قاسمم
طاهرخان طومان
تاثیر نگاه شهید
توشهیدنمی شوی
شهیدعزیز
مجیدبربری
یادت باشد
سربلند
صبح واقعه
راستی دردهایم کو؟
بیست وهفت روزویک لبخند
بی برادر
شب پیروزی ها