سه شهید
گفتگویی صریح با همسران و خانوادۀ سه شهید شاخص انقلاب
کتاب سه شهید، نوشتۀ حمید داودآبادی، دربارۀ گفتگویی صریح با همسران و خانوادۀ سه شهید شاخص انقلاب است؛ شهیدان طیب حاجمحمدرضا، سیدعلی اندرزگو و محمدعلی رجایی. نویسنده تلاش کرده تا با ثبت گفتوگویی از سه شهید مطرح انقلاب، به ابعاد دیگری از شخصیت این شهدا بپردازد. شهید سیدعلی اندرزگو تحت تعقیب نیروهای ساواک بود که برای دستگیری و یافتن او حدود ششمیلیون تومان جایزه تعیین کرده بودند. وی درنهایت توسط ساواکیها حوالی خیابان سقاباشی ترور شد. شهید محمدعلی رجایی دومین رئیسجمهور ایران که در دفتر نخستوزیری ترور شد و به شهادت رسید. شهید طیب حاجرضایی که بهفرمودۀ امام(ره)، طیب حر دیگری بود، توسط ساواک اعدام شد و به شهادت رسید. ازجمله آثار داوودآبادی میتوان به دیدم که جانم میرود، تبسمهای جبهه، تفحص، از معراج برگشتگان، شهادت طلبان و... اشاره کرد.
گزیدۀ متن کتاب سه شهید
آن زمان آقای رجایی رئیسجمهور بودند، توی آن جلسه از ایشان دعوت کرده بودند شرکت کند. آن شبی بود که ما رفته بودیم آنجا، شب آنجا مانده بودیم. آنجا یک اتاق کوچولویی بود، خیلی کوچولو. اتاق سادهای بود که شهید رجایی خودش شبها آنجا زندگی میکرد. یک تلویزیون بود و یک تخت. اصلاً ایشان روی آن تخت و تشک نرم نمیخوابید. مدتها بعد از دوران مسئولیتشان زمین میخوابیدند. میگفتند: «من باید یادم باشد من که رئیسجمهور هستم، در شبی که من راحت میخوابم، چه کسانی سرشان روی زمین است.» پتو هم نمیانداخت زیرش. می گفت: «نباید یادم بره که از طرف چه کسانی رئیسجمهور شدهام.» فقط به زبان نمیگفت، عمل و حرفش همین بود...
برای تهیه کتاب سه شهید و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.
اعجوبه هایی بودند . شهید اندرز گو و چه انسان مخلص و ساده و با ایمانی بود شهید رجایی خداوند زیادشان کند
دیدم که جانم میرود
ازمعراج برگشتگان جلداول
نامزد خوشگل من!
جاسوس بازی 3
جاسوس بازی 1
جام زهر
دیدم که جانم میرود
روایت سوم
کاش برگردی
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
من اطلاعاتی بودم2
حوالی شش بعدازظهر
به وقت315
طیب
بادیه فروش.شهید رجایی
خون دلی که لعل شد
ملاصالح
جعبه سیاه
روزهای بی آینه
برای زین أب
ماه در آینه
خانم کارکوب
امواج اراده ها