سفرسرخ
رقعی
۳۲۰
۱۴۰۱
۹۷۸۶۰۰۸۲۰۰۵۸۱
زندگینامه داستانی و خاطرات شهید سیدحسن علم الهدی
سیدحسین علمالهدی متولد ۱۳۳۷ و از فعالان قبل و بعد از انقلاب سال 13۵۷ و فرمانده سپاه هویزه در جنگ ایران و عراق بود. وی در سن ۲۲سالگی در عملیات نصر در تاریخ 15دیماه1359 به فیض شهادت نایل آمد. نویسنده دربارۀ آشناییاش با این علمالهدی نوشته است: «آشنایی با سیدحسین علمالهدی در جبهۀ سوسنگرد، بهویژه هویزه در اوایل حملۀ عراق به ایران فرصتی شد تا ژرفنگری این جوان را کنجکاوانه دنبال کنم. مقاومت او در برابر تانکهای سرمست عراقی در دشت هویزه نقطۀ عطف این آشنایی بود. هنگامی که در غروب ۱۶دیماه۱۳۵۹ با جسد آغشته به خونش مواجه شدم، فهمیدم این مرد برگ زرینی از تاریخ این دیار خواهد شد.» ازجمله آثار نویسنده میتوان به عقیق، شبهای قدر کربلای پنج، جادۀ بهشتیان و... اشاره کرد.
گزیدهای از کتاب سفر سرخ
محوطه در تاریکی فرو رفته بود و وسط آن یک درخت بزرگ کنار بود که معبر به سوی آن رفت. دستور داد حسین را به درخت ببندند. معبر کمی فاصله گرفت و به پاسبان اشاره کرد. با اولین ضربه شلاق، صدای حسین بلند شد. پاسبان با شلاق دومتری به راحتی می توانست به تمام قسمت های بدن حسین ضربه بزند. صدای جیغ و داد حسین در اولین مراحل تا چند سلول قد کشید. گردنش که خم شد، پاسبان او را به همان وضع رها کرد.
برای تهیه کتاب «سفر سرخ» و کتابهای دیگر نویسنده، کلیک کنید.


چه قدر خوب بود، سلام و رحمت خداوند بر شهید سیدمحمدحسین علم الهدی
چه قدر کتاب خوبیه برای آشنایی با شهید محمدحسین علم الهدی
حماسه هویزه
محمد مسیح کردستان
عقیق
جام زهر
روایت سوم
تنها برای لبخند
کاش برگردی
دیدم که جانم میرود
سربلند
خط مقدم
مجموعه کتاب ویژه
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار
شهیدعبدالله اسکندری
روایت آتش
دوره جاسوس بازی
دوره طنزالمثل ها
ارمغان بهشت
بهروزخرمشهر،بهروزمن
به قلبش اشاره کرد
یکی مثل شما
می روم تا مجنون بماند
سفرسرخ
عقیق
حسین پسرغلامحسین
اردوگاه شهدای تخریب
هنر اهل بیت ع
یادداشت های یک غواص
چه کسی مرا هل داد؟
فقط غلام حسین باش
بچه های حاج قاسم
مربع های قرمز
خاک پای قدمهایت
جشن حنابندان
خورشیدکه غرق نمی شود
حکایت زمستان
دخترشینا
با تو می مانم
حوض خون
می خواهم با تو باشم/خاطرات شهید متوسلیان
چشم روشنی
غواص ها بوی نعنا میدهند