هوای این روزهای من
معرفی کتاب هوای این روزهای من
کتاب هوای این روزهای من، نوشتۀ رقیه کریمی، شرح خاطرات امیرحسین حاجینصیری، جانباز مدافع حرم است؛ یکی از بازماندگان دفاع از حرم حضرت زینبکبری(س) که با کولهباری پر از خاطره، بعد از آسمانی شدن همرزمانش، با بدنی نیمهجان دوباره برمیگردد تا خاطرات این قسمت از مقاومت به فراموشی سپرده نشود. این کتاب بیشتر از اینکه خاطرات راوی باشد، خاطرات مقاومت در حلب و خانطومان و لاذقیه است. خاطرات ناگفته از مصطفی صدرزاده، محمدحسین محمدخانی و شهدایی که رفتند و خاطراتشان را بردند. این کتاب کمک فراوانی به شناخت دقیق و تفصیلی از مجاهدتهای رزمندگان مدافع حرم در استان لاذقیه و حلب میکند و مطالعۀ آن به علاقهمندان شناخت دقیق آنچه در جریان دفاع از حرم در سوریه گذشت، توصیه میشود.
گزیدۀ متن
پشت بیسیم گفتم: «زمینگیر شدیم، حاجی!» یک لحظه سکوت کرد حاج ایوب. میدانست اینکه دشمن دیده باشد ما را یعنی چه. آنهم در دژی محکم مثل جبالاحمر. گفتم: «بچهها کُپ کردند، حاجی! چهکار کنم؟»
خودش را خونسرد نشان میداد حاجایوب، و مگر میشد خونسرد بود؟ حالا که نیروهایش افتاده بودند در لانۀ افعی و شاید برای آخرین بار صدایشان را میشنید. زد به خنده و شوخی. شاید نگران بود که این آخرین مکالمه باشد. شاید دلش میخواست داد بزند بگوید: «چرا رفتید؟»؛ اما نزد. فقط با خنده گفت: «نبینم کسی اسماعیل منو زمینگیر کرده باشه. تو یک گوش شکستهت رو نشون بدی همهشون رو حریفی.» بعد آرام وضعیت را پرسید.
گفتم: «تا چند دقیقه قبل، قیامت بود. الان دیگه خبری نیست. آروم شده.»
حاجایوب گفت: «پس دارن میآن سراغتون. هر جوری شده بچهها رو راه بنداز؛ حتی بهزور. دارن میآن سرتون رو گوشتاگوش ببرن!»
جهت مشاهده و تهیه آثار نویسنده کلیک کنید.
آخرین روز جنگ
جام زهر
ونظم امرکم
دیدم که جانم میرود
روایت سوم
کاش برگردی
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
پسر هرسین
شهید مصطفی چمران
شهید مهدی زین الدین
تصویری در بند
غواص شجاع
تاریخ شفاهی ماجرای علامه و انقلاب 2
ردپای نور جلددوم
مادر پروازی
اخی عباس
رفیق شهیدم مرا متحول کرد
باغ های معلق
تنها در محراب/شهید مدرس
هوای این روزهای من
همسایه های خانم جان
ازحاج ابراهیم تا خان طومان
حزب الله در سوریه
تاریخ شفاهی مرتضی قربانی
ذوالفقار
پیغام ماهی ها
تاریخ شفاهی محمدصادق آهنگران
در جست و جوی مهتاب
بی بی سلطنت
آب هرگز نمی میرد
ملاصالح
خداحافظ سالار
حسین پسر غلامحسین
جشن حنابندان
دم عشق، دمشق
غواص ها بوی نعنا میدهند
هفتادو دومین غواص
فقط غلام حسین باش
امواج اراده ها