هوای این روزهای من

هوای این روزهای من

ناموجود

رقعی

۴۷۲

1400

۹۷۸۶۲۲۷۱۷۷۹۸۵

معرفی کتاب هوای این روزهای من
کتاب هوای این روزهای من، نوشتۀ رقیه کریمی، شرح خاطرات امیرحسین حاجی‌نصیری، جانباز مدافع حرم است؛ یکی از بازماندگان دفاع از حرم حضرت زینب‌کبری(س) که با کوله‌باری پر از خاطره، بعد از آسمانی شدن هم‌رزمانش، با بدنی نیمه‌جان دوباره برمی‌گردد تا خاطرات این قسمت از مقاومت به فراموشی سپرده نشود. این کتاب بیشتر از اینکه خاطرات راوی باشد، خاطرات مقاومت در حلب و خان‌طومان و لاذقیه است. خاطرات ناگفته از مصطفی صدرزاده، محمدحسین محمدخانی و شهدایی که رفتند و خاطراتشان را بردند. این کتاب کمک فراوانی به شناخت دقیق و تفصیلی از مجاهدت‌های رزمندگان مدافع حرم در استان لاذقیه و حلب می‌کند و مطالعۀ آن به علاقه‌مندان شناخت دقیق آنچه در جریان دفاع از حرم در سوریه گذشت، توصیه می‌شود.
گزیدۀ متن
پشت بی‌سیم گفتم: «زمین‌گیر شدیم، حاجی!» یک لحظه سکوت کرد حاج ایوب. می‌دانست اینکه دشمن دیده باشد ما را یعنی چه. آن‌هم در دژی محکم مثل جب‌الاحمر. گفتم: «بچه‌ها کُپ کردند، حاجی! چه‌کار کنم؟» 
خودش را خون‌سرد نشان می‌داد حاج‌ایوب، و مگر می‌شد خون‌سرد بود؟ حالا که نیروهایش افتاده بودند در لانۀ افعی و شاید برای آخرین بار صدایشان را می‌شنید. زد به خنده و شوخی. شاید نگران بود که  این آخرین مکالمه باشد. شاید دلش می‌خواست داد بزند بگوید: «چرا رفتید؟»؛ اما نزد. فقط با خنده گفت: «نبینم کسی اسماعیل منو زمین‌گیر کرده باشه. تو یک گوش شکسته‌ت رو نشون بدی همه‌شون رو حریفی.» بعد آرام وضعیت را پرسید. 
گفتم: «تا چند دقیقه قبل، قیامت بود. الان دیگه خبری نیست. آروم شده.» 
حاج‌ایوب گفت: «پس دارن می‌آن سراغتون. هر جوری شده بچه‌ها رو راه بنداز؛ حتی به‌زور. دارن می‌آن سرتون رو گوش‌تاگوش ببرن!»

جهت مشاهده و تهیه آثار نویسنده کلیک کنید.

بی‌نام
بسیار عالی با خوندن این کتاب متوجه گذر زمان نشدم و غرق این کتاب شدم قصه سه دوستی که در بهشت همسایه شدند و فقط این جانباز عزیز موندن امیدوارم به دوستان شهیدت بپیوندید
بی‌نام
بسیار عالی با خوندن این کتاب متوجه گذر زمان نشدم و غرق این کتاب شدم قصه سه دوستی که در بهشت همسایه شدند و فقط این جانباز عزیز موندن امیدوارم به دوستان شهیدت بپیوندید
کتب دیگر انتشارات شهید کاظمی
کتب مرتبط
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید