مربع های قرمز
رقعی
۵۴۴
۱۴۰۳
۹۷۸۶۰۰۸۸۵۷۵۰۱
تاریخ شفاهی رزمنده و جانباز، حاجحسین یکتا، از دفاع مقدس
کتاب مربعهای قرمز، نوشتۀ زینب عرفانیان، دربارۀ تاریخ شفاهی رزمنده و جانباز، حاجحسین یکتا، از دفاع مقدس است. پنج سال میشد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصاً وقتی مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای(حفظهالله)، مطلبی را مبنیبر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصممتر شدم. هرچه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم. دنبال سبک بندگیکردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگیکردنشان در جنگ؛ سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان بهشدت خالی است. امیدوارم این کتاب که تنها گوشهای از جهاد همرزمانم در لبیک بهندای «هل من ناصر» امامخمینی(ره)، نایب امام عصر(عج)، است موردرضایت حضرتش واقع شود و در روز حسرت، رفقای شهیدم دستم را بگیرند. رفقایی که در روزهای مصاحبه و بازخوانی خاطراتم، میان این ورقها، دوباره دیدمشان، کنارشان جنگیدم، کمین کردم، سنگر گرفتم، زخمی شدم، نماز خواندم، خندیدم، شوخی کردم، بوسیدمشان، بوییدمشان و دوباره ایستادم و رفتنشان را نگاه کردم. دوباره تنها شدم.»
گزیدۀ متن کتاب مربعهای قرمز
سیدمهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشمهایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسهاش را روی پیشانیام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دوروبرم کمرنگ میشد. در خلسۀ سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفهای پرخون خیزاند و خواباندم. دوباره به جان دادن افتادم. روی زمین پا میکشیدم. با هر حرکت، چالهای که زیر پایم درست شده بود، گودتر میشد. نمیدانم چند جان داشتم که خلاص نشدم. از هوش میرفتم و بههوش میآمدم. دوباره به التماس افتادم: «خدایا، غلط کردم گناه کردم!»
برای تهیه کتاب مربعهای قرمز و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.


عالی
روایت گری حاج حسین یکتا عالیه. اولین بار تو راهیان نور ایشون رو دیدم. حتما توصیه میکنم یه بار بخونید
دوستان توصیه میکنم در لابلای خواندن آثار نویسندگان خارجی ، بد نیست کمی هم از ادبیات دفاع مقدس بخوانید و بدانیم آسایش و آرامش کنونی مان را مدیون خون پاک شهیدانی هستیم که جان دادند اما خاک ندادند.
دوستان توصیه میکنم در لابلای خواندن آثار نویسندگان خارجی ، بد نیست کمی هم از ادبیات دفاع مقدس بخوانید و بدانیم آسایش و آرامش کنونی مان را مدیون خون پاک شهیدانی هستیم که جان دادند اما خاک ندادند.
واقعا جذاب بود این کتاب، باز هم مثل این کتابها، لطفا چاپ کنید.
عالی بود، عاشق روایتگری های حاج حسین هستم
آنقدر شیرین نوشته شده که اصلا فکر نمی کنی درحال مطالعه هستی بلکه میتونی خودت رو در آن موقعیت تصور کنی.
این کتاب به همه دوستان بویژه نوجوانانی که از ۸ سال جنگ جهان با جمهوری اسلامی اطلاعات کمی دارند توصیه میکنم.
التماس دعا
چه قدر قلم حاج حسین را دوست داشتم در این کتاب. عالی بود.
چه قدر خوب و روان بود این کتاب. پیشنهاد مطالعه این کتاب به خصوص برای جوانان.
چه قدر جذاب و روان و شیرین نوشته شده است این خاطرات. عالیه
چه قدر زیبا و تاثیر گذاره روایتهای این کتاب. عالی
واقعا چه قدر دوست داشتنی بود این کتاب. هر بار که بخوانی، یه درس جدید یاد می گیری.
خیلی زیبا بود بالاخره حاج حسین یکتا هم کتاب زندگی شو باز کرد خدا با شهدا محشورش کنه خداوند امثال حاج حسین یکتا رو زیاد کنه
درگاه این خانه بوسیدنی است
همسایه های خانم جان
جام زهر
روایت سوم
کاش برگردی
خط مقدم
سربلند
دیدم که جانم میرود
سکوت تاسوکی
دوره تربیت اسلامی
روایت آتش
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار
دوره جاسوس بازی
دوره طنزالمثل ها
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
دوره ردپای نور
ارمغان بهشت
شهیدعبدالله اسکندری
وعده صادق.پالتویی
مربع های قرمز
فقط غلام حسین باش
عقیق
ملاصالح
بچه های حاج قاسم
اردوگاه شهدای تخریب
جشن حنابندان
غواص ها بوی نعنا میدهند
هفتاد و دومین غواص
هنر اهل بیت ع
یکشنبه آخر
یادداشت های یک غواص
با تو می مانم
عروسی پشت خاکریز
زندگی به سبک شهدا.پدرانه مادرانه
هشت سال اینگونه گذشت
از ام الرصاص تا خان طومان
من زنده ام
آب هرگز نمی میرد
حاج جلال