پیامبر گل سرخ
نظر کاربران
امتیاز به کتاب
ناموجود
رقعی
۶۴
۱
1402
۹۷۸۹۶۴۲۰۲۹۲۸۰

کتاب «پیامبر گل سرخ» داستان زندگی حضرت محمد (ص) به قلم مسلم ناصری است. آخرین پیامبر یا به عبارتی برترین پیامبر آمد تا دین الهی را به کمال برساند و نعمت را بر تمام مردم تا روز قیامت تمام کند. پیامبری که در شبه جزیره‌ای خشک در میان مردمی مبعوث گشت که پست‌ترین فرهنگ و رفتار را داشتند اما به برکت دین اسلام تعالی یافتند و عزت پیدا کردند. معجزه آخرین پیامبر برخلاف دیگر پیامبران قرار نبود باعث شگفتی و حیرت آن‌ها شود بلکه کتابی بود که خداوند به شکل مستقیم با انسان سخن گفته بود و قرار بود از طریق اندیشه و فکر او را به راه راست هدایت نماید. نویسنده با هوشمندی و ابتکار در این داستان کودکانه پیامبر را به گل سرخی تشبیه نموده است که گرچه از دل خاک سربرآورده است اما عطر و زیبایی‌اش شبیه هیچ چیز این دنیا نیست و خداوند او را بر زمین قرار داده تا نشانه‌ای از رحمت و لطف خود به بندگان باشد. در این کتاب کودکان با خوبی‌هایی که پیامبر برای مردم به ارمغان آورد آشنا می‌شوند.

گزیده کتاب:

شب بود نه روز هوا کمی روشن شده بود. ستاره‌ها هنوز سوسو می‌زدند. نسیم آرام می‌وزید تک بوته‌ی خار دم غار تکان می‌خورد. چهچه پرنده‌ای سکوت کوه را شکست. جبرئیل به نرمی بال‌هایش را تکان داد و روی بلندی قله ایستاد همه جا ساکت بود تنها زمزمه‌ی محمد شنیده می‌شد. جبرئیل بال زد و به طرف غاری رفت که در دامنه‌ی کوه سیاه بود. لحظه‌ای ایستاد و به قرص ماه نگاه کرد و نسیم در بال‌های او پیچید در گوشه‌ی غار ایستاد محمد سر بر خاک داشت و زیر لب زمزمه می‌کرد جبرئیل به غار گرمی بخشید نسیم غار را پر از بوی گل سرخ کرد محمد سر بلند کرد گونه‌هایش خیس بود. حس کرد کسی همان نزدیکی است؛ ولی هیچ کس را ندید. بلند شد و دست به دهانه‌ی غار گرفت و به آسمان نگاه کرد روشنایی سحر گوشه‌ی آسمان را سفید کرده بود صدایی شنید برگشت به غار به اطراف به دقت نگاه کرد بوی خوشی غار را پر کرده بود ولی کسی نبود. در تاریکی به طرف مشکی رفت که آبش تمام شده بود سی روز بود که این بالا بود.

کتب دیگر انتشارات جمال
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید