در انتظار پدر
رقعی
۱۰۴
1400
۹۷۸۶۲۲۷۱۷۷۷۴۹
مادرانههایی دربارۀ شهید محمدرضا تورجیزاده (فرمانده گردان یازهرا)
کتاب در انتظار پدر، نوشتۀ کبری خدابخشی دهقی، بر اساس خاطرات و ناگفتههای مادر شهید محمدرضا تورجیزاده، فرمانده گردان یازهرا(س) به نگارش درآمده و از تولد تا شهادت را به تصویر میکشد. در این برهۀ زمانی زندگی مادر، اتفاقات تلخ و شیرین فراوانی رُخ میدهد. از گذراندن دوران کودکی تا اتفاقات قبل از پیروزی انقلاب و وقتی جنگ، مهمان ناخواندۀ همۀ خانهها میشود. در بین این اتفاقات، بزرگ شدن محمدرضا لحظهبهلحظه به چشم میآید.
گزیدۀ متن کتاب در انتظار پدر
حس تنهایی و تنها شدن داشتم. علیرضا برگشت. صدایش زدم و گفتم: «مادر، علیرضا، داداشت کوجاست؟» «نگران نباش، مامان! بیمارستان تهرانه. عصری بلیط میگیرم تا با بابا برین و یه سری بزنین و برگردین.» «عصر دیره، برای خودم بلیط بگیر تا برم.» نشست روبهرویم، به چشمانم زُل زد. نگاهم کرد، نگاهم کرد و آنقدر نگاه کرد و سکوت کرد و بغض کرد که گفتم: «علیرضا، ممد شهید شده؟» چشمانش را که بهنشانۀ تأیید بست، همۀ دنیا دور سرم چرخید. مثل طبل توخالی شدم که هر صدایی در آن چند مرتبه تکرار میشود. کمرم تیر کشید؛ گویی دو تا سطل آب یخ رویم ریختند. میلرزیدم. نه کم؛ زیاد. دست خودم هم نبود. چقدر نداشتن ممد قرار بود سخت باشد؛ اما گریه نکردم. انگار خانۀ آرزوهایم ویران شده بود. چشمانم یاریام کردند و برای عزیزترینم نباریدند. چند تا پتو رویم انداختند؛ اما این لرزش لعنتی رهایم نمیکرد. در پنجمین روز اردیبهشت سال 1366، عمر دنیایی ممد من تمام شد.
برای تهیه در انتظار پدر و سایر آثار نویسنده، کلیک نمایید.