ماجرای فکرآوینی
۱۳۰,۰۰۰ تومان

رقعی

۲۵۹

1402

۹۷۸۶۰۰۴۴۱۲۲۰۹

معرفی کتاب ماجرای فکر آوینی

کتاب ماجرای فکر آوینی نوشته وحید یامین‌پور است. این کتاب گفتارهایی در شناخت مفاهیم بنیادی تفکر شهید سیدمرتضی آوینی است. سید مرتضی آوینی، حکیم هنرمندی بود که بی‌شک مقام او، مقام «معلم» است. معلم اندیشه‌ها و سلوک فکری و فرهنگی کسانی که در ساحت انقلاب اسلامی راه می‌پیمایند. کتاب ماجرای فکر آوینی مجموعه درس‌گفتارها و مصاحبه‌هایی است که نویسنده طی چند سال اخیر در تبیین اندیشه و چارچوب نظری شهید آوینی داشته‌ است. درس‌گفتارها در «موسسه طلوع حق» ارائه شده و سیری است کوتاه و فشرده از مهمترین مفاهیمی که مقالات تحلیلی، تبیینی و انتقادی شهید آوینی بر آن‌ها استوار شده است. طبعاً درس‌گفتار، استحکام و نظم یک کتاب مستقل را ندارد ولی متن پیش رو سه بار ویراستاری شده تا مباحث یک‌دست‌تر و منسجم‌تر باشند. مخاطبان اصلی کتاب ماجرای فکر آوینی جوانانی هستند که در آغاز راه مطالعات فرهنگی و تمدنی هستند و غالبا دغدغه این را دارند که فهم و تحلیل رخدادها و تحولات سیاسی، تاریخی و تمدنی را از چه نقطه‌ای باید آغاز کنند. تلاش شده حتی المقدور از ذکر مباحث فلسفی پیچیده که مورد اشاره شهید آوینی بوده پرهیز شود و با ذکر مثال و تطبیق مباحث بر برخی مسائل روز، طرح کلی فکر شهید آوینی توضیح داده شود. مصاحبه‌های انتخاب شده برای کتاب ماجرای فکر آوینی هم با توجه به دقت پرسش‌های مطرح شده در مصاحبه، تنوع مسائل مد نظر شهید آوینی و تحولات مهم سال‌های اخیر بوده است و مطالعه آن‌ها تکمیل کننده مباحثی است که بعضا در متن درس‌گفتارها به خلاصه بیان شده است. بخشی از مقالات و یادداشت‌های شهید آوینی به تناسب موضوعات در کتاب آمده و همچنین به فراخور مباحث تعدادی کتاب برای مطالعه بیشتر معرفی شده اند.

گزیده کتاب:

طی این چند صد سالی که تاریخِ قبل از مسیحیت است، هم‌چنان تمدن روم باستان سیطره دارد. روم باستان از جهت فرهنگی و تمدنی، ادامهٔ تمدن یونان به حساب می‌آید؛ در فرهنگ، اقتصاد و حتی شکل سیاسی حکومت. می‌گویند نسبت آمریکا به اروپا، شبیه نسبت روم به یونان است. مقایسهٔ هوشمندانه‌ای است، چون روم باستان در واقع اغراق‌شدهٔ یونان باستان است؛ چه از نظر شئون تمدنی و چه زیاده‌روی در تمتعات تمدنی.

اروپای مدرن در واقع اروپایی است که مادرِ فرهنگ مدرن است؛ مادر لیبرالیسم۲، پارلمانتاریسم۳، فرهنگ جدید، هنر مدرن، کاپیتالیسم۴ و اقتصاد مدرن است. آمریکا نه مولّد این شئون تمدنی مدرن، بلکه مصرف‌کنندهٔ آن‌ها بود. اما وقتی این‌ها به آمریکا رفت، آمریکا شد امّ‌القرای مدرنیته و لیبرالیسم؛ یعنی آمریکا طفلی را که اروپا متولدش کرده بود، پرورش داد و امروز در شئون تمدنی مدرن از اروپا پیش افتاده است و دارد اروپا را پشت سر خودش می‌کشاند؛ تا جایی که اروپایی‌ها اصطلاح «تهاجم فرهنگی» را دربارهٔ آمریکا استفاده می‌کنند. پس نباید گمان برد که تهاجم فرهنگی را فقط ما دربارهٔ آمریکا و اروپا به کار می‌بریم.

روم باستان چنین نسبتی با یونان داشت. وقتی حاکمیت سیاسی یونان باستان نابود شد، استقرار حکومتی سیاسی در رم (پایتخت کنونی ایتالیا) و شکل‌گیری امپراتوری مقتدر روم، باعث شد که تمام شئون تمدنی و فرهنگی از یونان باستان به روم انتقال یابد. بین این دو شباهت‌هایی وجود داشت، ولی در حجم و اندازهٔ نهادها فاصله بسیار بود؛ مثلاً در نهادهای سیاسی، در تفریح و فرهنگ جنسی، یونان باستان با روم باستان بسیار متفاوت بود؛ نیز ورزش‌ها، بازی‌ها، جنگ‌ها و... . امپراتوری روم باستان دشمن فرهنگیِ بسیار جدی و مهمی داشت که «مسیحیت» بود. از همان زمان که حضرت مسیح (ع) رسالت خود را در فلسطین ابلاغ کرد، با شمشیر امپراتوری روم۵ -که بر فلسطین حاکم بود- مواجه شد. در این میان، یهودی‌ها هم بی‌تأثیر نبودند. با این‌که یهودیان در روم باستان، خود تا دوره‌هایی منفور، مظنون و تحت تعقیب بودند، با لو دادن مسیحیان، دلالی می‌کردند. تاریخ نشان می‌دهد با وجود فشارهای عجیب‌وغریب امپراتوری روم، مسیحیت نضج پیدا کرد و شکلی به خود گرفت که در آیندهٔ آن اثرگذار بود.

تصور کنید دینی داشته باشید که چندصد سال، زیرزمینی باشد. چه بُعدی از آن رشد می‌کند؟ اسلام این‌طور نبود. اسلام سه سال مخفی بود، دَه سال تحت فشار بود و از سال یازدهم رسماً حکومت تشکیل داد. پانزده سال بعد هم جهانی شد؛ یعنی نیمی از دنیای متمدنی را که انسان در آن زندگی شهری داشت، تصرف کرد. تاریخ اسلام با تاریخ مسیحیت بسیار متفاوت است. مسیحیت دست‌کم تا سیصد و اندی سال بعد از تولدش، دینی زیرزمینی به حساب می‌آمد؛ یعنی هرجا مسیحی می‌دیدند، مصلوب یا تبعید یا شکنجه‌اش می‌کردند. طبیعی است که وقتی دینی مجال خودنمایی نداشته باشد، مجال تأسیس حکومت نمی‌یابد و در مقابل، ابعاد معنوی و اخلاقی و زاهدانه و ریاضتی‌اش گسترش می‌یابد. تعلیمات حضرت مسیح (ع) که مبتنی بر زهد و ریاضت بود، به علت اقتضائات روزگار، تفاوت معناداری با تعلیمات حضرت موسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) داشت. بنابراین، مسیحیت دینی به شدت عاطفی و زاهدانه می‌نمود و مسیحیان «مرتاض» خوانده می‌شدند؛ یعنی مسیحی کسی بود که اهل ریاضت و گریز از دنیا باشد. خداوند در سورهٔ «حدید» به افراط در رنج دادن به نفس و رهبانیتی که بدعت مسیحیان بود، اشاره می‌کند. 

کتب دیگر انتشارات معارف
کتب مرتبط
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید