
دخترها بابایی اند

رقعی

۲۷۲

۱۴۰۱

۹۷۸۶۲۲۷۱۷۷۶۴۰
روایت زندگی شهید مدافع حرم؛ جواد محمدی
کتاب دخترها باباییاند، نوشتۀ بهزاد دانشگر، روایت زندگی شهید مدافع حرم، جواد محمدی است. محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دورۀ نوجوانی به فعالیتهای انقلابی پایگاههای بسیج جذب شد و بعدها بهدلیل همین علاقهمندیها وارد سپاه پاسداران شد. این کتاب شرحی است از روابط پُراحساس و پُرعاطفۀ جواد محمدی و خانوادهاش؛ مادر، و همسرش. شرحی است از جوانی که از همان دورۀ نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافش بیتفاوت نبود و تلاش میکرد. در هر جمعی قرار میگرفت، آنجا را پر از شور و هیجان میکرد. روایتی در قالب نو که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت میکند. همۀ این روایتها بهگونهای در هم آمیخته شدهاند که ضمن تکمیل همدیگر، استقلال خودشان را هم حفظ میکنند. درنهایت و با پایان یافتن کتاب، این قطعههای جورچین در کنار همدیگر تصویری کاملتر از شهید ارائه میدهند.
گزیدۀ متن کتاب دخترها باباییاند
دلم میخواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه میگرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه میگرفت. خب دوست داشتم. بهقول بابا، دخترها باباییاند. بابا هم دوست داشت. لقمههایش ماشین میشدند و میرفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما میشدند، کشتی میشدند، سفینۀ آدمفضاییها میشدند. هرچه میشدند دوست داشتند بروند توی شکم من.
برای تهیه دخترها باباییاند و سایر آثار نویسنده، کلیک نمایید.
عالی بود من با شهید عزیز در راهیاننور آشنا شدم، خداراشکر میکنم ان شالله دستماراهم بگیرن
عالی بود و مفید. قلم نویسنده هم خوشخوان و روان بود
دوره 14خورشید
تولددرسائوپائولو
تندتر از عقربه ها حرکت کن
بی برادر
تولد در لس آنجلس
آفتاب دانش
آفتاب درمحراب
نفس
جام زهر
تنها برای لبخند
کاش برگردی
دیدم که جانم میرود
سربلند
دوره 14خورشید
دوره توزودتربکش
پروازدرمهران
وعده صادق
شهیدعبدالله اسکندری
بهروزخرمشهر،بهروزمن
به قلبش اشاره کرد
یکی مثل شما
می روم تا مجنون بماند
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
مجدل شمس
ازدوکوهه به موصل