
صیحه بر بیداد
نیمنگاهی به زندگی و اوجبندگی شهید علی اسکندری
کتاب صیحه بر بیداد، نوشتۀ فاطمه رحیمی، نیمنگاهی به زندگی و اوجبندگی شهید علی اسکندری است. شهید علی اسکندری از شهدای بسیج شهرستان مرودشت در استان فارس است. وی در 10فروردین1335 در یکی از روستاهای توابع ارسنجان دیده به جهان گشود و در 5فروردین1361 بهشهادت رسید. جوانمردی که چندین ماه از عمرش را در یکی از سرّیترین و پیچیدهترین سازمانهای امنیتی خاورمیانه گذرانده بود. نگارش این کتاب چهار سال طول کشیده است و طیِ ۱۰۰ ساعت مصاحبه و ثبت روایت شفاهی خانواده و همرزمان شهید اسکندری، جمعآوری و بهشکل داستانی و بههمپیوسته در دو بخشِ دلدادگی (روایت مربوط به همسر) و پرواز (روایت همرزمان)، تدوین شده است.
گزیدۀ متن کتاب صیحه بر بیداد
با احتیاط تمام بیرون آمدم و سر و صورتم را که در لولۀ فاضلاب حسابی کثیف شده بود، با آبی که برای آبیاری گیاهان همانجا بود، شستم. لباسهایم را عوض کردم، پشت شمشادها منتظر ماندم و سعی کردم وضعیت ساختمان کاخ را رصد کنم. پیشخدمتها مدام در حال رفتوآمد بودند و هرکدام با میزی روان که روی آن پر از خوراکیها و نوشیدنیهای مخصوص بود، از طرفی بهسمتی دیگر میرفتند. یکی از خدمهها با چیزی بسیار پُروپیمان بهسمت داخل ساختمان رفت. روی نوک انگشتان بهدنبالش رفتم. از پشت دیوارها صدای قهقهه و به هم خوردن چیزی شبیه لیوانهای شیشهای و گاهی هم صدای ملایم موزیک شنیده میشد؛ اما فرصت نبود بروم ببینم چه خبر است. هر لحظه ممکن بود کسی سر برسد. آن خدمتکار وارد اتاق بزرگی شد و کمی بعد، با میز خالی برگشت. دانستم این اتاق بزرگ و این نوع پذیرایی فقط میتواند ویژهی شاه باشد...
برای تهیه کتاب صیحه بر بیداد و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.
چه قدر این کتاب را وقتی خوندم عجیب مرا برد به دفاع مقدس.
جام زهر
دیدم که جانم میرود
دشمن شدید/دفتر اول
روایت سوم
کاش برگردی
سربلند
تنها برای لبخند
خواب عجیب
خط مقدم
سکوی پنهان
فاتح دل هاودژها
اردوگاه شهدای تخریب
سلام برابراهیم2
حسین پسرغلامحسین
شکار مرغابی ها
جوانمرد 2
چه کسی مرا هل داد؟
آخررفاقت
ازدواج به سبک شهدا
من زینب تو هستم