عقیق
رقعی
۲۷۲
۱۴۰۱
۹۷۸۶۰۰۸۸۵۷۲۸۰
زندگی داستانی شهید حسین خرازی
کتاب عقیق، نوشتۀ نصرتالله محمودزاده، دربارۀ زندگی داستانی شهید حسین خرازی است. در غائلۀ کردستان، بعد از رشادتهایی که در زمینۀ آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، به سمت فرماندهی گردان ضربت درآمد و پس از یک سال خدمت صادقانه در کردستان، راهی خط مقدم جنوب کشور شد. پس از عملیات پیروزمندانۀ طریقالقدس بود که تیپ امامحسین(ع) رسمیت یافت. حاجحسین در سمت فرماندهی، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در عملیات کربلای5 سال 1365 با خمپارهای که در نزدیکیاش منفجر شد، روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد.
ازجمله آثار نویسنده میتوان به بستر آرام هور، جادۀ بهشتیان و... اشاره کرد. این کتاب برگزیدۀ سومین دورۀ کتاب سال دفاع مقدس است.
گزیدۀ کتاب عقیق
عملیات والفجر مقدماتی تعیینکننده بود. دشمن در منطقه حضور فعال داشت. عبور از دل رملهای جنوب و غرب بستان بزرگترین مانع به حساب میآمد. منطقۀ فکه با انبوهی از لشکرهای سپاه و ارتش مواجه شد. حسین تعدادی از فرماندهان لشکر را فراخواند. عملیات که شروع شد، لشکر در وهلۀ اول با مشکل روبهرو شدند. حسین نگران عملیات بود که پشت بیسیم خبر شهادت حبیباللهی را به او دادند. به حبیباللهی عشق میورزید. خواست لشکر فرماندهان را ترک کند. ردانیپور بلند شد که مانعش شود، حسین گفت: «میدانی حبیباللهی را از دست دادن یعنی چه؟» ردانیپور با حالتی جدی گفت: «شما فرمانده لشکر نیستید، یک سپاه در اختیار شماست.» «من سپاه را هم در خط مقدم فرماندهی خواهم کرد.» ردانیپور ساکت شد. گذاشت حسین برود.
برای تهیه کتاب عقیق و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.


خیلی جذاب بود، ممنون از شما.
خیلی کتاب ناب و مفیدی بود، خدا رحمت کند شهید خرازی را.
روایتی خواندنی و تاثیر گذار از زندگی سردار شهید حسین خرازی
چه قدر این کتاب را دوست داشتم. اگر تا حالا نخواندید، حتما بخوانید
کتاب شهید حسین خرازی را بخوانید و با زندگی این شهید بزرگوار بیشتر آشنا شوید.
چه قدر قلم نویسنده خوب بود در این کتاب خواندنی. واقعا عالی.
عالی بود عالی????
محمد مسیح کردستان
جام زهر
روایت سوم
دیدم که جانم میرود
سربلند
خط مقدم
کاش برگردی
ازمعراج برگشتگان جلداول
سکوت تاسوکی
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
دوره ردپای نور
دوره تربیت اسلامی
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار
روایت آتش
دوره جاسوس بازی
دوره طنزالمثل ها
به قلبش اشاره کرد
یکی مثل شما
عقیق
اردوگاه شهدای تخریب
یادداشت های یک غواص
هنر اهل بیت ع
بچه های حاج قاسم
مربع های قرمز
آخررفاقت
شکار مرغابی ها
جشن حنابندان
حکایت زمستان
دخترشینا
زندگی به سبک شهدا.پدرانه مادرانه
هشت سال اینگونه گذشت
پیغام ماهی ها
یکشنبه آخر
حوض خون
غواص ها بوی نعنا میدهند
هفتاد و دومین غواص
من زینب تو هستم
شب حنظله ها