محمد مسیح کردستان

محمد مسیح کردستان

نظر کاربران
امتیاز به کتاب
ناموجود
رقعی
۶۰۸
۷۸۴۱
1402
۹۷۸۶۰۰۳۳۰۰۵۰۷

زندگی نامه شهید محمد بروجردی
کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» روایت زندگی شهید محمد بروجردی، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی است که با حُسن برخورد و ابتکار عمل‌هایی که داشت، کنترل منطقه کردستان را به ایران باز گرداند. کتاب «محمد؛ مسیح کردستان»، زندگینامه‌ی فاتح قلب‌های کردستان را روایت می‌کند. این کتاب داستان زندگانی صرف یک فرمانده لشکر شهید نیست؛ داستان انسان کامل است. داستان شهیدانه زیستن قبل از شهید شدن است. داستان انسان‌هایی است که آدم باورش نمی‌شود در همین مملکت، چند سال پیش زندگی کرده‌اند و در همین کوچه خیابان‌هایی که ما در آن بزرگ شدیم بزرگ شده‌اند اما ما کجاییم و آنها به کجا رسیدند؛ یک خوبی این کتاب این است که تنها به «بروجردی» نپرداخته در کنار بروجردی شما «کاوه، صیاد شیرازی، احمد متوسلیان، ناصر کاظمی، ابراهیم همت ،حسن آبشناسان، شهید بهشتی و شهید مطهری را هم دارید که هر کدام از یک بعد، این کتاب را تکمیل تر کرده اند. شهید محمد بروجردی؛ آن‌گونه که در این کتاب به تصویر کشیده شده آیینه‌ تمام‌نمای انسان خود ساخته‌ای است در تراز انسان مؤمن، انقلابی که اولیای خدا (سلام الله علیهم) همواره اشتیاق دیدار آنان را داشتند.


گزیده‌ای از کتاب «محمد؛ مسیح کردستان»
بی‌سیم‌چی صدایی غیر منتظره شنید: «می‌دانم بروجردی آن‌جاست. می‌خواهم او را نصیحت کنم. من فرمانده دمکرات این منطقه هستم.» بروجردی گوشی را قاپید و با طمأنینه گفت: «بروجردی هستم، بفرمایید.» ـ می‌شناسمت. خیلی در کردستان اسم در کردی، اما هنوز با مرد رودررو نشدی. ـ بهتر است مثل دو مرد باهم حرف بزنیم. خنده فرمانده دموکرات در گوشی پیچید و ادامه داد: «شنیده‌ام خیلی از کردها عاشق مرامت شده‌اند، اما فکر نمی‌کردم تا این حد احمق باشی.» ـ اگر مایل نیستی شرافتمندانه حرف بزنی بهتر است بقیه حرف‌ها بماند برای عملیات امشب. فرمانده با خشم جواب داد: «زبان تیزی داری؛ فرمانده قلب‌های پیشمرگان.» ـ معلوم است خیلی از پیشمرگان را زیر شکنجه مجبور به اعتراف کرده‌ای. ـ قاسملو قسم خورده اگر شما بتوانید جاده سردشت به پیرانشهر را پس بگیرید، زنش را طلاق بدهد. ـ پس به قاسملو پیغام بدهید، هم ما این جاده را پس خواهیم گرفت و هم او زنش را طلاق نخواهد داد. بی‌سیم را قطع کرد و به ناصر کاظمی، فرمانده تیپ ویژه شهدا گفت: «امشب با یک خرس تیر خورده طرفی. تا قبل از سپیده صبح، کار را تمام کنید...» کمی‌ تأمل کرد و این‌طور ادامه داد: «لعنت به شیطان. چرا باید تحت تأثیر چرندیات این فرمانده قلدر قرار بگیرم؟ تا می‌توانید اسیر بگیرید و کمتر خون بریزید.»

برای تهیه کتاب«محمد؛ مسیح کردستان» و کتاب‌های دیگر نویسنده، کلیک کنید.

بی‌نام
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب عالییییییییی و اصلا به چشم یک کتاب بهش نگاه نکنید؛ولی واقعا شهید غریبیست که خیلی ایکاش بیشتر تلاش برای معرفیش میشد
کتب دیگر نصرت الله محمودزاده
کتب دیگر انتشارات روایت فتح
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید