
می روم تا مجنون بماند


۱۹۲

۱۴۰۲

۹۷۸۶۲۲۲۸۵۳۱۵۰
روایتی از زندگی سردار شهید حاج رضا شُکریپور، فرمانده گردان ۱۵۴ حضرت علیاکبر(ع). کتاب به شیوه روایت اول شخص و از زبان خود شهید نقل نوشته شده است. این اثر علاوهبر بازتاب شخصیت و زندگی شهید شکریپور، تصویری از فرهنگ، باورها و سبک زندگی مردم در دهههای گذشته، بهویژه در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، ارائه میدهد. نویسنده به جزئیات زندگی روزمره، تربیت خانوادگی، و تأثیرات محیطی که شخصیت شهید در آن پرورش یافته میپردازد که نحوه این پردازش بسیار بکر و جذاب است.
گزیدهای از کتاب «میروم تا مجنون بماند»:
موج انفجارها سنگر را مثل گهواره چپ و راست میکرد تا جایی که بخشی از دیوار آن فروریخت. آمادۀ نماز صبح شدم. با خودم گفتم: اگر این آخرین نمازم باشد چه؟ دلم را وارسی کردم. ترسی نداشتم. از روزی که لباس سپاه را پوشیده بودم، آمادۀ رفتن بودم. شوق به شهادت سالها پیش در قلبم جوانه زده بود. بعد از نماز به سجده افتادم و ناله زدم: «إِلهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ، وَعَقْلِی مَغْلُوبٌ، وَنَفْسِی مَعْیُوبٌ، وَهَوَائِی غَالِبٌ ...»
سلام و رحمت خداوند بر این شهید گرانقدر. خیلی خوب روایت شده بود سرگذشت این شهید.
چه قدر این روایت، به دل می نشینه. واقعا مفیده به خصوص برای جوانان.
چه قدر روایت خوبی بود. به دلم نشست. تشکر از چاپ این کتاب با ارزش.
جام زهر
تنها برای لبخند
کاش برگردی
خط مقدم
دیدم که جانم میرود
سربلند
ایوان ملک1
وعده صادق بسته10عددی
دوره توزودتربکش
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
مجدل شمس
ازدوکوهه به موصل
من متوسلیان راکشتم
من به مردم شلیک نمی کنم
شیرین وعامریه
خواهردباغ
دیده بان
برای بارآخربخند
می روم تا مجنون بماند
حاج ابوالفضل
یکی مثل شما
مهاجرهندیجان
آقای فهمیده
فانوسی که افسانه نبود
استادعبدالحسین
راز پلاک سوخته
روزهای اردیبهشت
خط تماس
بادیگارد.خاطرات سرتیم حفاظت محسن رضایی
سقف سفید
سیدمجتبی
روایت آخر
شهیدکاظم عاملو
تخریبچی 25/زندگی شهید رجب پور
پروازدرمهران
غواص دریادل
ادی...