عشق فصل پایان
روایت واقعی از جانبازی که در رشتۀ وزنهبرداری قهرمان جهان شده
این رمان با موضوع دفاع مقدس درباره جانبازی است که در رشته وزنه برداری قهرمان جهان شده است. داستان بر اساس واقعیت نگاشته شده و قهرمان داستان نیز در قید حیات است. نویسنده برای نگارش داستان زندگی جوانی قهرمانی به اسم اسماعیل اعلمی به شهر تبریز میرود. او میخواهد برای پی بردن به شخصیت اصلی داستان، خانواده جوان را ببیند و با آنها برای جمع آوری مدارک بیشتر مصاحبه کند، اما معما هر چه پیش میرود پیچیدهتر میشود!نویسنده تلاش میکند افرادی را پیدا کند که بتوانند در تکمیل داستان کمکش کنند.
گزیدۀ متن کتاب عشق فصل پایان
- من دنبال نامههای بیآدرسم. نامههایی که... حاجی صبوری اجازه نمیدهد حرفم تمام شود. -این نامههای بی آدرس چرا اینقدر تو رو به هم ریخته؟ این چیزیه که امکان داره برای هرکسی پیش بیاد. اصلاً فکر کن اونی که نامهها رو مینوشته، پیدا کردی. آخرش که چی؟ اینور مهمتره. اسماعیل رو میگم. این نامهها به خیلیها میرسه، اما مهم اینه که باهاشون چیکار میکنن. مهم اینه که اون نامهها نتونستن اسماعیل رو بزنن زمین. فکر نکن کار کمی کرده. از تمام وزنههایی که بالای سرش برده، سختتر بوده. اسماعیل گیر نامهها نشد، رفت. تو هم گیر نامهها نمون. سعی کن جای درست رو ببینی، سؤال درست رو بپرسی و بری سراغ چیزی که مهمه!
برای تهیه کتاب «عشق فصل پایان» و کتابهای دیگر نویسنده، کلیک کنید.