سبویی که نشکست
روایت تحولات و اتفاقات تابستان 1360 در بستر زندگی یک نوجوان انقلابی
کتاب سبویی که نشکست، نوشتۀ حسین ابراهیمی کوشالی، روایت تحولات و اتفاقات تابستان 1360 در بستر زندگی یک نوجوان انقلابی است. روایت تحولات و اتفاقات تابستان داغ سال 1360 کشور در بستر زندگی یک نوجوان انقلابی. داستان تحولات شگفتانگیز از دوران شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران که شرایطی را فراهم نمود تا نوجوانان و جوانان این مرزوبوم را در اندک زمانی به بلوغ فکری و ایمانی رساند و بسیاری از آنها به مقام «عند ربّهم یُرزقون» رسیدند. این کتاب کمک میکند تا ضمن آشنایی با دورۀ کوتاهی از زندگی یک نوجوان سیزدهساله در جریان اتفاقات سال 1360 تهران، فضای حاکم بر بخش قابلتوجهی از خانوادههای ایرانی را در آن دوران یادآوری کنیم.
گزیدۀ متن کتاب سبویی که نشکست
کاملاً مطمئن بودم که قراره حرفهای مهمی رو از زبون بابا بشنوم. صاف زل زد تو چشمهام و گفت: «آقارضا! فکر کنم اونقدر بزرگ شدی که بتونم باهات مردونه صحبت کنم، پس میخوام خوب به حرفهام گوش کنی. امروز با خودم آوردمت تا مطلب مهمی رو بهت بگم.» بعد نفسی تازه کرد، به پشتی صندلی تکیه زد و ادامه داد: «مدتهاست که دنبال فرصتی بودم تا برم جبهه و انجاموظیفه بکنم، ولی شرایط جفتوجور نبود و نمیشد. باتوجهبه اینکه تو هم بزرگ شدی و مورد اعتماد مامانت و خواهرات هستی، خیالم راحته. امتحانات خردادت رو هم که دادی و حالا دیگه میتونم کارها رو بهت بسپارم. فقط میمونه وضعیت کارم تو مغازه که اون رو هم صحبت کردم و دو ماهی مرخصی گرفتم. توی این دو ماه مدرسهها تعطیله و درس و مدرسه نداری، پس بیشتر میتونی کمک کنی. من هنوز چیزی به مامانت و بچهها نگفتم، تصمیم دارم امشب موضوع رو مطرح کنم. لازم بود اول با تو صحبت کنم و قول بگیرم که محکم پای کار وایسی!»
برای تهیه کتاب سبویی که نشکست و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.