کاملا سری
روایت القاعده از عملیاتهای انتحاری یازدهم سپتامبر با نگاهی منصفانه
کتاب کاملا سری از مجموعه کتابهای اطلاعاتی- امنیتی است. در کتاب کاملاً سری یُسری فوده تولد و قدرتیابی داعش را به ماجرای عراق اشغالی و ۱۱ سپتامبر پیوند میزند و با نمایاندن حقایق و مستنداتی استدلال میکند در صورتی که حادثه یازده سپتامبر اتفاق نمیافتاد، جهان امروز شکل دیگری داشت. یُسری فوده، خبرنگار و مستندساز مشهور جهان عرب، در اواخر دههٔ نود میلادی و دههٔ نخست قرن جدید، به واسطهٔ شبکهٔ الجزیرة شهرتی جهانی یافته بود و با ساختن مستندهای تحقیقی، در موضوعاتی که کمتر کسی تا آن زمان به آنها ورود میکرد، تصویری تازه از وقایع مبهم تاریخی پیش روی بینندگانش قرار میداد. در همین راستا بود که در اولین سالگرد ماجرای ۱۱ سپتامبر، و در زمانی که هنوز هیچ کس به قطعیت نمیدانست ماجرا توسط چه کسانی اتفاق افتاده و حتی خود القاعده نیز هنوز به صورت رسمی انجام آن را نپذیرفته بود، از طریق جریانی که در ابتدا معماگونه مینمود، دستبهکار ساخت مستندی دربارهٔ ۱۱ سپتامبر شد؛ مستندی که در آن، با مهمترین شخصیتهای القاعده در این قضیه به گفتگوی مستقیم پرداخت: خالد الشیخ محمد (رئیس کمیتهٔ نظامی القاعده در زمان ۱۱ سپتامبر) و رمزی بن الشیبة (هماهنگکنندهٔ عملیات ۱۱ سپتامبر). به این ترتیب بود که مستند دو قسمتیِ «راهِ ۱۱ سپتامبر» ساخته و در سالگر ماجرای ۱۱ سپتامبر در شبکهٔ الجزیرة پخش شد.
در این مستند، برای اولین بار روایت خود سازمان القاعده از ماجرای ۱۱ سپتامبر ارائه گردید و در کنار آن، کارشناسان موافق و مخالف به بیان نظارت خود پرداختند. همچنین فوده موفق شد با خانواده، دوستان و همکاران برخی از ۱۹ هواپیماربای ۱۱ سپتامبر به گفتگو بنشیند و تصویری روشن از مسیر آنها تا روز ۱۱ سپتامبر (خصوصا در زمینهٔ آماده شدن برای عملیات) ارائه کند. آنچه در کتاب کاملاً سری میخوانیم، ترجمهٔ این دو مستندِ (مجموعا ۶ قسمتی) است. متن اصلی کتاب، همان «گفتار-متن» تحقیقی مستندهاست که یسری فوده شخصا بیان میکرد و نقل قولها هم همان گفتگوهای او در طول مستند یا تکه فیلمهایی است که در این مستند پخش میشد، به عبرات دیگر، این دو مستند به صورت کامل به نوشتار تبدیل شدهاند.
بخشی از کتاب کاملا سری
تابستان ۲۰۰۲ که (پس از دیدار با خالد شیخ محمد و رمزی بن الشیبه) از کراچی به لندن برگشتم، یک جملهٔ رئیس کمیتهٔ نظامی القاعده همچنان در گوشم صدا میکرد و باعث میشد حس کنم جاسوسها و مزدوران (اطلاعاتی) از هر طرف دورهام کردهاند. خالد شیخ محمد پیش از هر چیز دیگری، گفت: «وقتی آن سگها سراغت بیاییند» منظورش نیروهای سیا و همکارانشان در MI۶ بود، «وقتی بیایند» («وقتی» بیایند، نه «اگر» بیایند) «وقتی بیایند، دربارهٔ فلان چیز و فلان چیز و فلان چیز سوال خواهند پرسید.» ۵ ماه که گذشت، رمزی بن الشیبه (که او هم در آن خانهٔ امن و در آن دیدار حضور داشت) دستگیر شد. ۱۱ ماه که گذشت، خود خالد شیخ محمد هم بازداشت شد. و حالا امروز، سالهای زیادی از آن دیدار گذشته و هیچ کدام از پیشبینیهای او درست از آب درنیامدهاند. این جمله را میگویم، و خدا شاهد صدق من است، که من تنها خبرنگاری در جهان بودم که فرصت یافت با مغزهای متفکر خطرناکترین عملیات تروریستی تاریخ دیدار کند، ولی احدی چیزی از او نمیپرسد. در این بین، یک حلقهٔ مفقوده وجود دارد؟ یا ما اینقدر احمقیم؟ آیا در کل دولت آمریکا کسی وجود دارد که واقعا به دنبال حل (ابعاد مبهم) حادثهٔ ۱۱ سپتامبر باشد یا اینکه میخواهند همهٔ ما در همین سرگردانی باقی بمانیم؟
برای تهیه کتاب «کاملاً سری» و کتابهای دیگر نویسنده، کلیک کنید.