آفتاب در محراب
رقعی
۱۰۸
1401
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۰۳۷۱
معرفی:
کتاب آفتاب در محراب نوشته بهزاد دانشگر است. این کتاب یکی از کتابهای جذاب نشر شهید کاظمی است که به زندگی امام علی (ع) میپردازد. این کتاب از یکصد داستان کوتاه است که با زبانی ساده روایتی اجمالی و جذاب تشکیل شده است، داستانهایی از زمان ولادت، امامت و شهادت و سیره و سبک زندگانی امام اول شیعیان که در نوع خود کمنظیر است. این کتاب برای تمام علاقهمندانب ه تاریخ اسلام جذاب است، زیرا با داستانهایی کوتاه به شناخت امام اول شیعیان میروند.
گزیده کتاب:
«پیامبر من را در روزگار کودکی در دامان خود پرورش داد. کودکی بودم که به سینهاش میچسباند و در بسترش میخوابانید. در آغوشش جای داشتم و بوی خوش بدنش را استشمام میکردم. غذا را میجوید و در دهانم میگذاشت... من پیوسته دنبال او بودم مثل بچه شتری که همیشه دنبال مادرش است هر روز از خویش نشانهای آشکار میکرد و من را به پیروی از آن امر میفرمود.» قحطی مکه بهانهای شده بود تا علی کودکیاش را در خانهٔ پسرعمویش محمد بگذراند و رشد کند.«پیغمبر اکرم هر سال مدتی در کوه حرا به سر میبرد. من او را در این مدت میدیدم و جز من کسی او را نمیدید. در آن روزها جز پیغمبر و خدیجه کسی به اسلام نگرویده بود و من سومین نفر بودم. نور رسالت را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم. من بر فطرت اسلام متولد شدم و در ایمان و هجرت بر همه پیشی گرفتم.»
علی همیشه اولین بوده. میگویند: «او اولین کسی است که میرود کنار حوض کوثر.»جبرئیل دوباره به زمین آمد، با آبی از آسمان برای آموختن وضو و نماز به پیامبر.
و پیامبر نماز را به اولین ایمانآورندگانش آموخت؛ همسرش، خدیجه و پسرعمویش، علی. بعد ایستادند به نماز.
هفت سال فرشتهها بر پیامبر و علی درود میفرستادند. هفت سال فقط آنها بودند که بر یگانگی خدا و رسالت پیامبر شهادت میدادند.
عالی بود، ممنون از شما ????
بی برادر
آفتاب در سجده
فکرشم نکن
تندتر از عقربه ها حرکت کن
دخترها بابایی اند
جام زهر
دیدم که جانم میرود
کاش برگردی
سربلند
روایت سوم
خط مقدم
تنها برای لبخند
ایستاده در آتش
پرواز پای دماوند
الو کاخ سفید
آفتاب در محراب
امیر بیان
دست های مهربان
علی از زبان علی
فاطمه علی است
شرح نهج البلاغه/نبوتها
آفتاب درحصار
مادر آفتاب
آفتاب برنی
از دیار حبیب