راز شادی امام حسین ع در قتلگاه
رقعی
۱۲۸
1399
۹۷۸۹۶۴۲۶۰۹۲۸۴
کتاب راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه
کتاب راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه پیرامون نتایج حاصل از واقعهٔ روز عاشورا نوشته شده است. کتاب راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه کوشیده است تا ۲ موضوع را به ذهن خوانندهٔ خود متبادر کند. موضوع اول افزونبر بررسی زمینههایی که منجربه شهادت امام حسین (ع) شد، به چگونگی پرهیز جامعهٔ اسلامی از برخی تفکرات موسوم به توسعهٔ غربی پرداخته است؛ تفکراتی که به باور نویسنده زمینهساز ضد ارزششدن ارزشها میشود. اصغر طاهرزاده میپرسد که این تفکر چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید از آن فاصله گرفت؟ موضوع دوم کتاب حاضر نیز توجه به روش حضرت سید الشهدا است. او چگونه توانست جهان اسلام را از نقشهٔ عظیم سرکردهٔ امویان یعنی معاویه رهایی بخشد و راز این رهایی را چگونه باید جستجو کرد؟ رازی که اصحاب حضرت متوجه آن شدند و به زیبایی تمام حضرت را یاری کردند، اما نه برای شهیدنشدن، بلکه برای تحقق زیباترین شهادت.
واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با ۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد. روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است. این جنگ میان سپاه کمتعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد. دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعتنکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی میدانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابیسفیان» بود و بهشکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه میدانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی بهسوی مسیری دیگر قیام کرد.این واقعه سرشار از حاشیهها و خردهروایتهایی دردناک است که طی قرنها به شیوههای گوناگون روایت و بازتعریف شده است. از این واقعه بارها و بارها برای تولید آثار ادبی (داستان، رمان و شعر)، نمایشی (فیلم سینمایی، سریالهای تلویزیونی، نمایش و تئاتر)، موسیقی و هنرهای تجسمی در ایران و کشورهای دیگر برداشت و اقتباس شده است.
گزیده کتاب راز شادی امام حسین علیه السلام در قتلگاه:
«اباعبدالله با آرایش خاصّ خود که در بردارنده پیامی فرهنگی بود حرکت کردند، کودکان و زنان را نیز با خود آورند، منزل به منزل سخنرانی نمودند و دلایل نهضت خود را روشن کردند تا جهان اسلام متوجه فاجعهی پیشآمده شود و لذا از آنجایی هم که دیگر به جهت شهادت خودشان افشاگری نمیکردند، زنان و به خصوص حضرت زینب وظیفهی افشاگری را به عهده گرفتند. حضرت اباعبدالله میدانند برای این نهضت به چه عناصری نیاز دارند و لذا در عین اینکه به عدهای میگویند بروید، زهیربن قین را دعوت میکنند که بیاید، از یک طرف قبل از شهادت مسلم بن عقیل، در هنگام خروج از مکه به طرف کوفه میفرمایند: «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»؛ هرکس میخواهد خون جان خود را در راه ما نثار کند و آمادهی حرکت است، همراه ما کوچ کند که من إنشاءالله صبحگاهان حرکت خواهم نمود. از طرف دیگر وقتی با حرّ بن یزید ریاحی روبهرو میشوند میفرمایند: «اِنَّ اَهْلَ مِصْرَکُمْ کَتَبُوا اِلَیَّ اَنْ اَقْدِمْ عَلَیْنَا فَاَمّا اِذَا کَرِهْتُمُنِی اِنْصَرَفْتُ عَنْکُم»؛51 مردم شهر شما به من نامه نوشتند که به سوی ما بیا، اگر آمدنم را ناخوش دارید باز میگردم.
اگر اهداف اباعبدالله را درست نشناسیم و نفهمیم حضرت به دنبال شرایطی هستند که اسلامِ رفته را برگردانند، حرکات حضرت برایمان مجهول میماند. حضرت از قبل روشن کردهاند به مسیری پای گذاردهاند که شهادت نه تنها مانعی برای حرکتشان به حساب نمیآید بلکه از اهداف بنیادینی است که پیش روی خود نهادهاند تا به بهترین نحو نتیجه بگیرند. مردم کوفه از امام تقاضایی کردند و ایشان هم به حکم وظیفه باید به تقاضای آنها جواب میدادند، همانطور که علی پس از قتل عثمان نتوانستند تقاضای مردم را بیجواب بگذارند، ولی عنصر اصلی حرکت امام حسین (ع) دعوت کوفیان نبود که با مانعی که عبیدالله ایجاد کرد آن حضرت از آن منصرف شوند، اگر کوفه نشد، جای دیگر.»