ناتا
رمانی تاریخی-مذهبی از صدر اسلام با محوریت بَردگی درآفریقا تا کنیزی و همسایگی با اهلبیت(ع)
در مواقع قحطی، نیازمندانی که از فشار گرانی و کمیابی نیازهای زندگی به ستوه میآمدند و حیات خود را در معرض نابودی میدیدند، به ناچار فرزندان خود را میفروختند. کسانیکه این کودکان را با قیمت ارزان میخریدند، آنها را به بردگی میگرفتند. پدران بیشتر از مادران حق فروش فرزندان خود را داشتند و از میان کودکان هم دختران و یتیمان بیشتر فروخته میشدند. در هنگام ظهور اسلام نظام بردهداری در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در شبه جزیره عربستان وجود داشت. داد و ستد بردگان یکی از سرمایههای مهم تجارت داخلی و خارجی کشورها بهشمار میرفت.اگر اسلام به یکباره این نظام را لغو میکرد، بسیاری از افراد جامعه بخش عظیمی از سرمایه و دارایی خود را از دست میدادند و این اقدام دستکم دو پیامد فاسد داشت: یکی اینکه جامعه اسلامی از لحاظ اقتصادی دچار بحران شدیدی میشد و دیگر اینکه رغبت مردم به پذیرش دین جدید به میزان چشمگیری کاهش پیدا میکرد زیرا روی آوردن به آئین نو، مستلزم دست برداشتن از بخش بزرگی از ثروت شخصی بود که هر کسی توان تحمل آن را نداشت. این مقدمهای بود برای رمان «ناتا». رمان «ناتا» که به قلم زهرا باقری به رشته تحریر درآمده، داستان زندگی دختری است که از دوران کودکی طعم تلخ بردگی و سپس کنیزی را تجربه میکند. زندگی برده گونه ناتا از قبل از ظهور اسلام آغاز و تا شهادت حضرت زهرا(س) ادامه دارد. در واقع باقری با سوژهای جذاب به بیان احوالات زنان قبل و بعد از اسلام میپردازد. از حقوق فردی و اجتماعی آنها گرفته تا جایگاه آنها در خانواده و جامعه. نخستین و بزرگترین مزیت این اثر، سوژه بکر آن است، که در قامت رمان کمتر کسی به سراغ آن رفته است. رمان روان و منسجم باقری با کشمکشهای اولیه خوبی آغاز میشود. بهطوری که داستان در صفحات ابتدایی آبستن حوادث متعددی است. او به خواننده این فرصت را میدهد تا در دالانهای تاریخ اسلام قدم بزند. آدوک، عموی پدر ناتا و مهمترین شخصیت قبیله گفته بود: «ناتا همنشین بزرگان میشود و ستارهای دنبالهدار را خواهد دید که او را به سعادت میرساند». این جمله تنها کورسوی امید ناتا در روزهای سخت و نامعلوم بردگی است. داستان با دو زاویه دید متفاوت روایت میشود. نویسنده گاهی دوربین را به ناتا میدهد و گاهی به خوله، دختر صاحبخانه. خواننده بهراحتی میتواند با این دو زاویه دید، اطلاعات خوبی را در زمینه زندگی کنیزان و غلامان در ۱۴۰۰سال پیش بهدست آورد. نویسنده با خلق لحنهای متفاوت، این امکان را به مخاطب میدهد تا از طریق لحن، به ویژگی شخصیتها پی ببرد. زبان داستان زبانی است که گزارهها و تجربیات زنانه نویسنده را بازتاب میدهد و در نهایت سبب میشود که ما شاهد یک رمان کاملاً زنانه باشیم. نثر ساده و البته نزدیک و مرتبط با آن دوران، رمان را خوشخوان کرده است. مضاف بر این، نویسنده از نقشه راه داستانش کاملاً آگاه است. بههمین خاطر شخصیتهای حاضر در داستان، کارکرد و سرنوشت مشخصی دارند. در این میان نویسنده حوادث مهم تاریخ اسلام را هم وارد داستان میکند. دعوت مخفیانه مردان مدینه به اسلام توسط پیامبر، جنگهای مختلف، تأثیر آیات قرآن بر زندگی و منش مردم، هجرت پبامبر به مدینه، واقعه غدیر خم، وفات پیامبر و شهادت حضرت زهرا از مهمترین آنهاست. همچنین ما در رمان، تغییر نحوه برخورد جامعهی مردان با زنان، بهویژه غلامان و کنیزان را با ظهور اسلام مشاهده میکنیم. بهعبارتی رفتار شخص پیامبر و نزول آیات مرتبط با آئین بردهداری سبب شد تا مردم از عقاید جاهلانه خود دست بکشند. در پایان باید گفت، زهرا باقری توانسته با تلفیق مستندات تاریخی و عنصر خیال، تصویری رئالیستی از شهر و فضای مدینه ارائه دهد و بهدور از هرگونه بیرونزدگی از اسلوب داستان، پیام خود را به مخاطب برساند.
بخشی از کتاب ناتا
وقتی کسی به ما نزدیک میشد، ابوعمر اشاره میکرد راست بایستیم و خودمان را بی هیچ مقاومتی، به دست خریدار بسپاریم. یکی دو تا مشتری که به سراغم آمد، فهمیدم وقتی خریداری نزدیکمان میشود، باید چرخی بزنیم، بعد دهانمان را باز کنیم تا دندانهایمان را ببینند. دندان خراب، دردسرساز بود. یکی دو بار هم مینشستیم و بلند میشدیم تا خیالشان راحت باشد که پاهایمان سالم است. مراحل فروش برای مردان سختتر بود. علاوه بر کارهای معمول، ابوعمر تختهسنگی بزرگ را آماده کرده بود؛ وقتی خریداری برای مردان پیدا میشد، ابوعمر به آنها اشاره میکرد که سنگ را بلند کنند و چند قدم راه بروند. دلم برایشان میسوخت؛ زبری تختهسنگ، سینههاشان را خراش میداد و خون جاری میشد. در همان ساعات اول حضور در بازار، آن دو خواهر و چهار مرد، بهفروش رسیدند. حتی فرصت نشد همدیگر را درآغوش بگیریم؛ با نگاه و اشک چشم، از هم خداحافظی کردیم. ابوعمرکه از فروش روز اول خشنود بود، به چادرش رفت و دوباره، به ما اجازه داد روی زمین بنشینیم. اینبار، اشعث نگهبان ما بود. میان بازار، سکویی بلند بود که گویا مرکز آن بهحساب میآمد. گاهی محل دادخواهی بین دو نفر، یا دو خانواده وگاه، مجلس شعر، رقص یا آواز بود. ساعتی پیش از ظهر، شاعران روی سکو رفتند. با صدای غرّایی شعر میخواندند. حواس همهٔ بازار به شاعران بود. ابوعمر و پسرانش هم روی تختهسنگ رفتند تا بتوانند آنها را ببینند. نمیفهمیدم چه میخوانند؛ گاهی صدای هلهلهٔ جمعیت بلند میشد و شاعر، با افتخار لبخند میزد. حتی یک زن هم روی سکو رفت و با صدایی رسا، چنان شعر میخواند که همهٔ مردان حیرت کرده بودند. دوست داشتم بدانم چه میگویند. حتی در خیال هم نمیتوانستم تصور کنم این زبان را یاد بگیرم. در طول این مدت، فقط سلام، بیا، برو، بخواب و ساکت باش را فهمیده بودم. زبانی سخت به نظر میآمد. حس میکردم موقع ادای بعضی کلمات، حلق ابوعمر زخم میشود. مدام او و پسرانش را میپاییدم. وقتی حواسشان نبود، دور و برم را خوب نگاه میکردم. کاش به جای آن دو خواهر، من را خریده بودند. از وقتی خریدارشان آنها را خرید، به چادری که دقیقاً روبهروی من بود رفتند. چند پیرزن داخل چادر بودند؛ میدیدم که سینی غذا و نوشیدنی به آنجا میبرند.
برای تهیه کتاب «ناتا» و کتابهای دیگر نویسنده، کلیک کنید.


با پرداختن به زندگی یک برده از زمان بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به تصویر میکشه بسیار عالی هست پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش خوندنش برای من زیاد طول نکشید
توصیه میکنم حتما این کتاب روبخونید،عالیه
عالی بود.اولین کتابی که نمی تونستم بگذارمش زمین.
عالی بود. یکی از بهترین کتابهایی بود که در این حوزه خواندم.
یه رمان جذاب و خوش خوان دربارهٔ وقایع صدر اسلام با قلم عالی خانم زهرا باقری.
چقدر یه کتاب میتونه جذاب و روان و مستند باشه حقیقتا بی نظیرر ر بود با ناتا قدم به قدم جلو اومدم تو کوچه های مدینه قدم زدم چقدر خانوم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مظلوم بودن جگرم کباب شد خدا خیر بده نویسنده بده با این کتاب عالی ش امیدوارم یه کتاب دیگه به همین خوبی باز بخونم
دلم اشک میخواهد بعد از ۳ ماه نگاهی به این کتاب انداختم و وارد حال هوای کتابم شدم نـــــــــــــــــــــــاتا من عاشقش شدم نــــــــــــــــــاتا دلم اشک میخــــــــــــــــــــــواهد
تابحال کتابی شبیه به این که سطر سطرش من رو با محبت محمد_صلی الله علیه و آله_ وخاندان مطهرش گره بزنه نخونده بودم...تابحال باهیچ کتابی انقدر گریه نکرده بودم،واقعا دست مریزاد به نویسنده ی عزیز،انشاءالله از دست حضرت زهرا اجرشون و بگیرن????????????
و آیا باز هم کتابی جذاب و مستند همانند ناتا پیدا خواهد شد؟!؟???? از اینکه این کتاب بهم معرفی کردن بسی شادم???? صفحه ای از کتاب نبود که با بی میلی خونده شده باشه☠ با ناتا ترسیدم????،گریه کردم????، رنج کشیدم????،و حسِ سعادتمندان رو هم حتی گرفتم...???? حال و هوای عربستان ،بردگی و سبک زندگی قبل و بعد ورود پیامبر به یثرب رو خیلی قشنگ و باور پذیر نویسنده به تصویر کشیده...???? نوع نوشتار به حدی باور پذیره که فکر میکنی گاهی خودت و دقیقا در همین زمان پشت سر پیامبر نماز خواندی، حرفای زهرای فاطمه(س) را شنیدی و نشنیدی و.....???? کتاب ناتا پایانش برام ناراحت کننده اما زیبا بود اصلا معرفت همسایگی حکم میکند از درد فاطمه دق کنی...???????? بی نهایت به خانوما توصیه میکنم بخوانند اتفاقات و سیر تاریخی رو از زمان پیامبریِ حضرت محمد(ص) تا شهادت حضرت زهرا به صورت داستان هم در ذهنتون جا میندازه...!????
کتاب بسیار قشنگی بود خواننده رو به خوبی باخودش همراه میکرد و به زمان ظهور اسلام میبرد وشرایط اون زمان رو در قالب داستانی زیبا به خوبی بیان میکرد، مطالعه این کتاب باعث افزون تر شدن عشق و محبت شما به این خاندان مطهر میشه.
نظرم کتاب خوبی اومد من از خوندنش لذت بردم امیدوارم که شما هم همین حس رو داشته باشید
روایت سوم
دستخط مقاومت
ارمغان بهشت
حاج جلال
جام زهر
روایت سوم
کاش برگردی
خط مقدم
دیدم که جانم میرود
سربلند
سکوت تاسوکی
دوره تربیت اسلامی
روایت آتش
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار
دوره جاسوس بازی
دوره طنزالمثل ها
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
دوره ردپای نور
ارمغان بهشت
شهیدعبدالله اسکندری
وعده صادق.پالتویی
طلسم فرشته مرگ .گورشاه3
جایی آن طرف پرچین
آبنبات دارچینی
شیرین ترازشکر1.فصل پاییزبا76داستان
غریب قریب/کتاب اول
مراباخودت ببر
قصه های شیرین اهل بیت(ع)
ادواردو مسافری از رم
افطاردرکلیسا
جوانه های آتش
فارغ التحصیل زندان
ارتداد
ترکش ولگرد
معبدزیرزمینی
زایو
پرونده فوق سری 2040
مثل بیروت بود
ماموریت در قصر
ناقوس هابه صدادرمی آیند
نخل ونارنج