تاتیک
رقعی
۹۶
۱۴۰۳
۹۷۸۶۲۲۶۶۰۹۲۵۸
روایت ایثارگریهای رزمندگان مسیحی در جنگ تحمیلی
کتاب تاتیک، نوشتۀ حسن شیردل، روایت ایثارگریهای رزمندگان مسیحی در طول جنگ تحمیلی است. خاطرات جوان مسیحی، که برای دفاع از وطن عازم جبهه جنگ شده و شرح احوالاتش را در قالب نامه به مادربزرگش که ارامنه به آن تاتیک میگویند میفرستد. این اثر از دیگر آثار جنگ متفاوت است و حالوهوای جبهه را با زاویۀ دید یک جوان غیرمسلمان بیان میکند. روایتی از مبارزات، شجاعت و ایثار مردم ایران در دوران جنگ تحمیلی است. ازجمله آثار نویسنده میتوان به ساره، شب موصل و... اشاره کرد.
گزیدۀ متن کتاب تاتیک
تاتیک! یک لحظه چیزی به ذهنم رسید و گفتم: «بچهها، ببینید تاتیکتان منتظر است. بروید. جان تاتیکتان بروید.» باورت نمیشود، تاتیک، باور کن به همان لحظاتی که ما گرسنه بودیم و تو مقابل شمایل مریم عذرا میایستادی و صلیب میکشیدی و قطرهقطره اشک میریختی تا معجزهای برسد و کسی از راه بیاید و نذری بیاورد و ما را سیر کنی، به همۀ آن لحظاتی که تو مرواریدمروارید اشک میریختی، دویدند طرف مادرشان، بیآنکه حتی ذرهای از سمهای کوچکشان خاک بلند شود. رفتند پی مادرشان، مادرشان آنها را با پوزهاش برگرداند و رفتند. من که شک دارم آن آهو مادرشان بوده باشد. بهحتم تاتیکشان بوده؛ چون انگار مثل من کلمۀ مادر را نمیفهمیدند و اسم تاتیک را شناختند. آخ، تاتیک! نمیدانی وقتی که در یک حصار دو چشم آهو نگاهت کند چه کیفی دارد...
جهت تهیه کتاب تاتیک و سایر کتابهای نویسنده کلیک کنید.


مسیحی به نام هاسمیک که در دوره ی سربازی دوره دیدبانی رو دیده ویک نیروی عالی است.
چه قدر جذاب و دلنشین بود این کتاب.
خیلی روان و مستند و بدون هیچ گونه حاشیه.
چه کتاب نابی بود. عالی و مفید و خواندنی.
یکی از بهترین کتابهایی است که تا الان مطالعه کردم. چه قدر جذاب و مفید.
جام زهر
تنها برای لبخند
روایت سوم
خط مقدم
کاش برگردی
دیدم که جانم میرود
سربلند
مجموعه کتاب ویژه
روایت آتش
دوره ردپای نور
ارمغان بهشت
دوره تربیت اسلامی
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
محو اسرائیل
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار
شهیدعبدالله اسکندری
وعده صادق.پالتویی
تیغ وعسل2
جزیره گمشده من
من فاخره ام
سفینه موعود
میاندار گودآب وآتش
ساج های دخیل بسته
سردارایرانی
نت های رها
تولد در سرزمین مارادونا
خاکسپاری دوم بانوی مرگ
خون دریا
فقط امام رضا بخواند
ماروپله
تاتیک
چراغ نیایش
کوهی که مثل اسب می دوید
جزحکایت دوست. حماسه سجادیه کتاب سوم
آقای خوش تیپ
یک قصروچندپادشاه
یرحا