
به قلبش اشاره کرد


۱۳۶

۱۴۰۴

۹۷۸۶۲۲۲۸۵۳۲۲۸
روایت داستانی از زندگی حضرت خدیجه(س). داستان روان و جذابی که براساس روایات و مستندات تاریخی نوشته شده و شما را همراه لحظههای عاشقانهی این بانو با رسول خدا(ص) میکند. در جریان این داستان قرار است پرده از راز مهم و بزرگی برداشته شود که ملکهی بطحا را به چنین مقام بزرگی رساند. آنقدر که جبرئیل به او سلام رساند و خدا نزد ملائکش به او مباهات کرد. این اثر بر اساس روایات و مستندات تاریخی به رشته تحریر درآمده است .
گزیدهای از کتاب «به قلبش اشاره کرد»
زنها یکییکی مرا در آغوش گرفتند و تبریک گفتد. صدای کِلکشیدن و هلهله بلند بود. صفیه در حالیکه برای محمد شعر میخواند او را به این سوی پرده آورد. عطر او همه جا را گرفت و بوی عود و گلاب گم شد. امین لحظهای سر بلند کرد و نگاهم کرد. با چشمانی که میخندید و نگاهی که دریایی از عشق به قلبم میریخت.
همهی عمر در انتظار چنین لحظهای بودم. آرام و به نجوا گفتم:
_ حالا دیگر خانهام خانهی توست و من کنیزت یا محمد...
با حیایی شیرین سربهزیر انداخت و "به قلبش اشاره کرد":
_کنیز؟ شما بانوی این خانهاید...
اشک شوق از گوشهی چشمانم سُر خورد. خوشبختترین زن عالم بودم که بانوی قلب محمد میشدم.
چه قدر زیبا و پربار این کتاب، نوشته شده است، عالی عالی.
چه قدر نابه تک تک جملات این کتاب. باید جرعه جرعه خواند و معرفت آموخت.
چه قدر این کتاب دوست داشتنی بود. جملاتش زیبا و تاثیر گذار
خیلی خوب و مفید و کوتاه، حضرت خدیجه (س) را برای خوانندگان معرفی کرده است.
عالیه این کتاب. یه روایتی که با خواندنش، با حضرت خدیجه(س) بیشتر آشنا می شوید.
اگر می خواهید با بانوی اول اسلام آشنا شوید، این کتاب را حتما بخوانید.
جام زهر
تنها برای لبخند
کاش برگردی
خط مقدم
دیدم که جانم میرود
سربلند
ایوان ملک1
وعده صادق بسته10عددی
دوره توزودتربکش
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
مجدل شمس
ازدوکوهه به موصل
من متوسلیان راکشتم
من به مردم شلیک نمی کنم
شیرین وعامریه
خواهردباغ
دیده بان
جاسوس امین
به قلبش اشاره کرد
صخره مقدس
رویای پسرکیمیاگر
دال بر
آقای بادیگارد
مربای گل. ماجراهای خانواده آمد1
ام علاء
دیده بان
نامی تلافی میکند
آقای دکتر
یتیم غوره
نسیم به سوی من می وزید
آقاداماد
برای بارآخربخند
می روم تا مجنون بماند
حاج ابوالفضل
نسل کشی درقرن21
جزیره گمشده من
میاندار گودآب وآتش