
من متوسلیان راکشتم

جیبی

۱۰۸

۱۴۰۲

۹۷۸۶۲۲۲۸۵۳۲۵۹
از سال 1361 که حاج احمد متوسلیان و سه نفر از همراهانش در لبنان ربوده شدند، تاکنون هیچ مقام رسمی از کشورمان درباره سرنوشت قطعی آنها حرفی نزده است. حمید داودآبادی از 30 سال پیش، خودخواسته پیگیر ماجرای ربایش و مفقود شدن «احمد متوسلیان» فرمانده تیپ 27 محمد رسولالله(ص) و نیروهای اعزامی به سوریه و لبنان یعنی «تقی رستگارمقدم» بسیجی، «کاظم اخوان» عکاس و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و «سید محسن موسوی» کنسول سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت شد. آیا در این سالها افرادی بودند که نمیخواستند حاج احمد برگردد یا ؟....
داودآبادی در این کتاب به خیلی از سوالها و ابهامات با استفاده از اسناد معتبر پاسخ میدهد.
گزیدهای از کتاب «من متوسلیان را کشتم»:
13 تیر 1361، اتومبیل دیپلماتیک سفارت ج.ا.ایران در لبنان، به پست بازرسی برباره در شمال بیروت رسید. سرنشینانش احمد متوسلیان، سید محسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان بوند.
ساعتی بعد، حاج احمد متوسلیان باعصبانیت از ماشین پیاده شد. «رابرت مارون حاتم» معروف به کُبرا، دست به کمر خود برد و اسلحهی روولور مدل کبرای خودش را از غلاف درآورد و ...
چه قدر جالب بود این کتاب، مسائل تکان دهنده ای در آن، بیان شده. حتما مطالعه کنید.
در ایام ربودن حاج احمد متوسلیان و همراهانش، مطالعه این کتاب، خالی از لطف نیست.
عالی بود. خیلی کوتاه بود ولی مفید و خوش خوان.
من به مردم شلیک نمی کنم
خواهردباغ
دوج
بهروزخرمشهر،بهروزمن
عباس برادرم
شیرین وعامریه
سرهنگ ربایی
مجدل شمس
ازدوکوهه به موصل
جام زهر
دیدم که جانم میرود
کاش برگردی
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
من به مردم شلیک نمی کنم
خواهردباغ
سکوی پنهان
غدیردرمدائن