شهیدمحمدبلباسی
ناموجود
زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم حاج شعبان نصیری به روایت خانواده، همکاران و دوستان.
برش شهید محمد بلباسی:
ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. بهخاطر باریدن برف، هوا به شدت سرد بود. متوجه شدم که محمد در حال باز کردن بند پوتین است. با تعجب پرسیدم: «چیکار میکنی؟»
گفت: «میخوام وضو بگیرم.»
گفتم: «الان؟! نُه صبح چه وقته وضو گرفتنه؟ اونم تو این سرما؟»
وضو گرفت و همانطور که داشت جورابش را میپوشید، گفت: «علامه حسنزاده میگه: تموم محیط زیست و تموم موجودات عالم مثل گیاهان و دریاها، همه پاک و مطهرن. پس ما هم که داریم بهعنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه میریم، باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم.»


عالی بود. مفید و خواندنی و کوتاه.
شهیدشعبان نصیری
جام زهر
روایت سوم
کاش برگردی
خط مقدم
دیدم که جانم میرود
سربلند
مجموعه کتاب ویژه
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
دوره ردپای نور
ارمغان بهشت
دوره تربیت اسلامی
روایت آتش
وعده صادق
وعده صادق.پالتویی
دوره توزودتربکش
دوره 14خورشید
شهیدعبدالله اسکندری
جایی که هیچکس نیست
طلایه دار