روایت زندگی شهید حسن ترک، فرمانده گردان در لشکر ۲۷ محمد رسولالله و مسئول عملیات در لشکر ۳۲ انصارالحسین است. او در عملیاتهای مختلفی مانند فتحالمبین، والفجر مقدماتی، مسلم بن عقیل و پدافندی سومار مجروح شد و سرانجام در عملیات والفجر ۸ شهید شد.
این کتاب بر اساس ۸۵ روایت مستند و یادداشتهای شخصی شهید ترک نوشته شده و به زندگی پیش از جنگ و دوران دفاع مقدس او میپردازد.
برش از کتاب :
سی چهل نفریم، اما خدا با ماست. سه شبانهروز است که نخوابیدهام. پشت این خاکریز نصفهنیمه، فقط شهدا خوابیدهاند و با خمپارههایی که گاهی دوروبرشان منفجر میشود هم بیدار نمیشوند. ساعتی پیش، دوست طلبهام، حمید ملکی، خودش را به خط رساند. نمیدانست دو تا از برادرانش اینجا شهید شدهاند. به شوخی پرسید: «حسن، چه خبر است؟! همه را شهید کردی خانه آباد!» رمق حتی حرفزدن نداشتم. گفتم: «در بهشت باز شده و دارم بچهها رو یکییکی میفرستم تو».


میاندار گودآب وآتش
فقط غلام حسین باش
تازیانه های سلوک
وقتی مهتاب گم شد
مهاجر سرزمین آفتاب
آب هرگز نمی میرد
خداحافظ سالار
غواص ها بوی نعنا میدهند
هفتاد و دومین غواص
دهلیزانتظار
یکشنبه آخر
زمانی برای بزرگ شدن
جایی آن طرف پرچین
تشنه دیدار
غیرازخداهیچ کس نبود
مهاجرکوچک
سندبادنامه
شیفته تلویزیون
هستم اگرمی روم
قصه های شهرجنگی
نوشته روی دیوار
طنابی ازآتش
انگشت مجسمه
مبصرکلاس هشتم
فرمانده سایه ها
صمود
گاندی وشرکا
حالاوقت رفتن به خانه نیست
گل بهار
تاریخ بیهقی
فانوسی که افسانه نبود
مهاجرهندیجان
طلایه دار
می روم تا مجنون بماند
برای بارآخربخند
خط تماس
حاج ابوالفضل
روزهای اردیبهشت
راز پلاک سوخته
همسفرآتش وبرف
پهلوان مرحمت
بادیگارد.خاطرات سرتیم حفاظت محسن رضایی
پروازدرمهران
تخریبچی 25/زندگی شهید رجب پور
غواص دریادل
یکی مثل شما
ادی...
خلبان اف 14
راض بابا
عروسی پشت خاکریز