نفر پنجم
ناموجود

رقعی

۱۴۷

1400

۹۷۸۱۲۳۴۵۶۷۸۹۷

روایت‌هایی داغ از تاریخ پرشور معاصر ایران
نفر پنجم یک رمان با ویژگی‌های خاص است. مرتضی احمر با نفر پنجم، مخاطبان را به سفری در دل تاریخ می‌برد. تاریخ معاصر ایرانی که پر از لحظات خاص و نفسگیر است. تاریخ معاصر ایران که با حوادثی مانند کودتای ۲۸ مرداد، ۱۵ خرداد ۴۲ و... گره خورده است. مرتضی احمر در کتاب نفر پنجم، شخصیت‌های خیالی بسیاری را آفریده است و رمان راویان بسیاری دارد. راویانی که هرکدام بخشی از واقعه را از عینک نگاه خاص خود می‌بینند و بیان می‌کنند. کتاب با خاطره‌ای از بی‌بی آغاز می‌شود؛ خاطره‌ی شبی که به سمت خانه برمی‌گشته و ناگهان مرد قزاقی سر می‌رسد و می‌خواهد به‌زور چادر را از سر او بکشد. ماجرایی که شنیدنش تغییرات زیادی در زندگی و نگاه شهروز ایجاد می‌کند. 

بخشی از کتاب نفر پنجم
_ آره شهروز جان! یه آشنا که ... من در حقش بد کردم. این همون خوابیه که سال‌هاست منو ول نمی‌کنه. از همون موقع که اون مرد قزاق تونست چادر از سرم بکشه، ترسی تو جونم افتاد که دیگه بیرون نمیره و اذیتم می‌کنه. از اون موقع هم از تاریکی می‌ترسم و هم از بارون و رعد و برق. مخصوصا اگه شب باشه. مادرم تا موقعی که زنده بود خیلی سعی کرد این ترس از بین بره. همیشه می‌گفت: «سلطان! اون قزاق نامرد و اربابش رضاخان هر دو مُردند. دیگه نباید بترسی.» دست خودم نیست. تا چشمامو می‌بندم اون ترس میاد سراغم. گلوم خشک شده بود. خواستم بلند شم از کوزه گوشه اتاق آب بخورم. شهروز پیش‌دستی کرد و یه لیوان آب دستم داد. وقتی داشتم آب می‌خوردم پرسید: بی‌بی! اون آشنا کی بود نجاتت داد؟ اون قزاق کی بود؟ با سؤال شهروز بدنم داغ شد و لرزی توی بدنم افتاد. باید به شهروز می‌گفتم. ولی جرأتشو نداشتم ... قلبم تیر کشید و چشمام سیاهی رفت. با قطره‌های آبی که به صورتم خورد به خودم اومدم. دستپاچه گفتم:  چی شده؟!  هیچی بی‌بی! حالتون بد شد. الان بهترین؟ یهو چشمام سیاهی رفت.  بی‌بی! نمیگی آشنایی که بهش مدیونی کیه؟ اون قزاق کی بود؟ مِن‌من کردم و خواستم حرفو عوض کنم.


برای تهیه کتاب «نفر پنجم» و کتاب‌های دیگر نویسنده، کلیک کنید.

بی‌نام
کتاب بسیار جذاب و پر از اتفاق های قشنگ
کتب دیگر مرتضی احمر
کتب دیگر انتشارات شهید کاظمی
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید