من ادواردو نیستم
نظر کاربران
امتیاز به کتاب
۳۵,۰۰۰ تومان
رقعی
۹۶
۱۰
1402
۹۷۸۶۰۰۷۸۴۱۵۶۳

معرفی کتاب من ادواردو نیستم

کتاب من ادواردو نیستم را انتشارات شهید ابراهیم هادی تهیه و روانهٔ بازار کرده است. این اثر، ۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه، ادواردو آنیلی، است؛ مردی که سرانجام، ظاهراً، به قتل رسید. کتاب من ادواردو نیستم، خاطرات کوتاه مردی را در بر دارد که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهر آن نفروخت؛ مردی که ثابت کرد می‌شود در درّهٔ گناه بود اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد؛ مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمان ظهور کند تا از یارانش شود: ادواردو آنیلی یا مهدی آنیلی.

اما ادواردو آنیلی که بود؟

ادواردو آنیلی، فرزند جیانی آنیلی، یکی از سرمایه‌داران بزرگ ایتالیایی و مالک سابق مجموعهٔ فیات و مارلا کاراچو بود. او در جوانی به اسلام و سپس به مذهب تشیع گروید.

ادواردو چند بار به ایران سفر و با امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرد. او به زیارت امام رضا (ع) نیز رفت.

گرایش او به اسلام و فعالیت‌های ضد استبدادی‌اش باعث شد که سرانجام در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ به دست عوامل ناشناس و به طرزی مشکوک به قتل برسد.

جسد او را زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» در بزرگراه تورینو به ساوونا یافتند. شواهد حاکی از آن بود که ادواردو از روی پل ۸۰ متری مذکور به پایین پرتاب شده است.

برخی از رسانه‌ها، مرگ ادواردو آنیلی را توطئه‌ای صهیونیستی دانسته‌اند.

در سال ۲۰۰۱ در ایران فیلمی ساخته شد که شواهد و مدارکی دال بر قتل سیاسی (ترور) ادواردو آنیلی، به دست صهیونیست‌ها، ارائه کرد.

داستانک‌ها را با همراهی تصاویری از این فرد که در کتاب گنجانده شده است، بخوانید.

گزیده کتاب من ادواردو نیستم

«حتماً در تاریخ خوانده‌اید. مشرکان مکه رفتند پیش پیامبر. به پیامبر گفتند: ای محمد (ص). ما هر چه بخواهی به تو می‌دهیم. هر چقدر پول و ثروت و مال و منال بخواهی به تو می‌دهیم. هر پست و مقامی هم بخواهی به تو می‌دهیم. اصلاً تو را می‌گذاریم رئیسمان. تو را می‌گذاریم سرورمان. فقط یک شرط دارد. آن هم اینکه دست از آیینت برداری.

پیامبر اخم‌هایش را توی هم کرد. همان‌جا آبِ پاکی را ریخت روی دست مشرکان. بهشان گفت: به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارید که دینم و رسالتم را رها کنم، هرگز این کار را نخواهم کرد!

می‌بینی چه پیامبری داری؟ می‌بینی چه ولیّ و پیشوایی داری؟ با خودت می‌گویی ببین چه جور دل از دنیا کَنده که دنیا توی نگاهش شده هیچ. شده پوچ.

یک لحظه بایست. یک لحظه توقف کن! من کسی را می‌شناسم که یک قطره از اقیانوس بی‌پایان رسول الله (ص) در کام او ریخته شد و همچون پیامبر به دنیا و همهٔ مافیهایش پشت پا زد.

شهید ادواردو آنیلی را می‌گویم. کسی که پدرش صاحب کارخانجات عظیم ماشین‌سازی فیات بود و یکی از ثروتمندترین انسان‌های دنیا. می‌دانی داستانش چیست؟ در چند خط.

قرار بود ثروتی که تو توی خوابت هم نمی‌بینی، یکجا به او برسد. ثروتی معادلِ سه برابر درآمدِ نفتیِ ایران. می‌دانی یعنی چه؟! یعنی سه برابر پول کشور نفت‌خیزمان، ریخته شود توی جیب یک نفر. فقط و فقط توی جیب یک نفر!

اما... اما این شرط دارد. شرطش هم دست برداشتنِ ادواردو از ایمانش و اعتقادش بود. اما او از پیامبرش الگو گرفته بود و همچون رسول الله (ص) به مشرکان زمانه‌اش گفت: اگر صد برابرِ این ثروت را هم در دست من بگذارید دست از اسلامم و پیامبرم بر نمی‌دارم.

او می‌دانست این کارها به ضررش تمام می‌شود و آخرش او را می‌کشند، اما بارها به دوستانش گفته بود: من خود را برای شهادت آماده کرده‌ام و می‌دانم روزی من را خواهند کشت!

خلاصه کنم. این کتاب خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهرش نفروخت.

مردی که ثابت کرد می‌شود در درّهٔ گناه بود، اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد و تا اعلی علّیین بهشت پرواز کرد.

مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمانش ظهور کند و از یارانش شود.

این کتاب را تقدیم می‌کنم به مولای بی‌نشانِ ادواردو، حضرت حجت (عج). همان کسی که فقط خوبان و مقرّبان، نشانش را دارند.»

کتب دیگر گروه شهید ابراهیم هادی
کتب دیگر انتشارات شهید ابراهیم هادی
کتب مرتبط
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید