من اطلاعاتی بودم2
رقعی
۴۰۰
۱۴۰۳
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۲۸۲۵
خاطرات افسر اطلاعاتی ایران از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات. خاطراتی خواندنی و جذاب از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۹۲. خاطراتی که برای اولین بار توسط یک افسر اطلاعاتی در ایران بیان میشود.
مهدوی در جلد نخست خاطرات خود، جزئیاتی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سالهای اخیر را بازگو میکند، جزئیاتی از وقایع نخست سالهای اول پیروزی انقلاب، از خنثی کردن معجزهگونه توطئههای کودتاچیان سالهای ابتدایی انقلاب، و ماجرای صادق قطبزاده را ارائه میکند.
برشی از کتاب من اطلاعاتی بودم جلد دوم
در این کتاب خاطرات یک افسر اطلاعاتی از حدود سال 1358 تا سال 1392 را میخوانید. اولین بار است که یک افسر اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف میکند و اسراری را برملا میکند که شوکهکننده است، البته ایشان بسیاری از اسرار را همچنان ناگفته باقی گذاشتند و راضی نبودند حتی بخشی از خاطراتی که برایمان تعریف کردهاند هم منتشر شود.
در این کتاب با وقایعی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سالهای اخیر آشنا میشوید که کمتر شنیدهاید، از خنثی کردن معجزهگونه توطئههای کودتاچیان سالهای ابتدایی انقلاب بدست جوانان تازهکار انقلابی، تا اعدام فرزند ناخلف انقلاب، صادق قطبزاده، و نیز بررسی دقیق مواضع انجمن حجتیه مهدویه. حرفهای ناگفته آقای مهدوی درباره انجمن حجتیه طی سالیانی که ایشان مسئولیت بررسی این گروه را داشتهاند، افشا کننده ارتباط تنگاتنگ برخی از سران این گروه با خواص حوزوی و دانشگاهی و مسئولین است.
حضور راوی در معاونت حراست مجلس شورای اسلامی و اتفاقاتی که در مجلس میافتد و مشاغل جدیدی که تجربه میکند از دیگر فصول این کتاب است و در آخر هم نامِ نازنین سردارِ دلها، حاج قاسم عزیز، شیرینی بخش اتمام خاطرات می باشد.
خیلی جذاب و هیجان انگیز بود این کتاب.
عالی، مفید و پر از اتفاقات درس آموز
چه اطلاعات جالبی داشت این کتاب درباره انجمن حجتیه. عالی بود.
فکر نمی کردم به این جذابی باشه، عالی و خیلی استفاده کردم
حقایقی پیرامون انجمن حجتیه
من اطلاعاتی بودم1
جام زهر
دیدم که جانم میرود
دشمن شدید/دفتر اول
روایت سوم
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
حوالی شش بعدازظهر
قصه کربلا
کنج حرم