الی...
رقعی
۲۴۰
1402
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۲۱۱۵
سفرنامه شامات و حدود سرزمینهای اشغالی
سال های سال است که سرزمین های مسجد الاقصی به دست انسان هایی افتاده است که می توان گفت هیچ بویی از انسانیت نبرده اند. کسانی که خویی از انسان بودن ندارند. کتاب الی... به قلم فائضه غفار حدادی سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی است که توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
بخشی از کتاب الی...
هنوز قطعی نشده؛ ولی برای هرگونه آمادگی، فقط شش روز وقت دارم. یا این پنجشنبه میروم یا کلاً سفر میرود روی هوا و دیگر انجام نمیشود. دو ماه طلایی تابستان را با این امید واهی که «انشاءلله آنها میآیند» از دست دادهام و حالا من ماندهام و این یک ماه باقیمانده که متأسفانه فقط چهار هفته دارد. هم باید برای سفر اربعین خانوادگیمان یک هفته ده روزی کنار بگذارم و هم برای این سفر سنگین جایی باز کنم؛ سفری که با همۀ سفرهای تفریحی و زیارتی و تحصیلی که تا حالا رفتهام، فرق میکند. همیشه مدیریت سفرها با کس دیگری بوده و من در نقش یک مشاهدهگر و استفادهکننده، کِیفش را بردهام. حالا خودم باید برنامهریز و مدیر و هماهنگکنندۀ سفر باشم و درضمن، یادم نرود که برای چه نیتی میروم و نقش اصلیام را فراموش نکنم. سفری که اولش یک تعارف معمولی بود، بعد شد اشتیاق، بعد شد نیاز، و یک روز چشم باز کردم و دیدم شده ضرورت. ضرورت آشنایی بیشتر با خانوادهای که تمام بهار و زمستان گذشته را به مصاحبه با اعضایش گذرانده بودم. خانوادهای صمیمی با سرنوشتی عجیب که اهل نوار غزه بودند و تا چند سال قبل، همانجا زندگی میکردند، اما بر اثر فشارهای مختلف روزگار، دیگر نتوانسته بودند آنجا بمانند. حالا هرکدام از فرزندان در گوشهای از دنیا دانشجو و محصل بودند و تابستانها تنها زمانی بود که کل خانواده دور هم جمع میشدند و میشد این کلونی مقاوم ستودنی را کنار هم دید و رصد کرد و از نوع ارتباطشان حرفهای ناگفتهای شنید که از دل هیچ مصاحبهای بیرون نمیآیند. میدانم که برای بهتر شناختن یک خانوادۀ هلندی بهتر است بروی هلند، برای بهتر شناختن یک خانوادۀ چینی بهتر است بروی چین، ولی برای شناخت خانوادهای که وطنشان را ازشان گرفتهاند، کجا باید میرفتم؟ خانوادهای که هر سال تابستان یک گوشۀ دنیا دور هم جمع میشدند را کجا میشد پیدا کرد؟ گفتند امسال لبنانیم. این شده که من افتادهام دنبال بلیت و هماهنگی و خواندن مطالب و سفرنامههای لبنان. یعنی سفرم همینقدر فارغ از مکان است که اگر میگفتند بلژیکیم، من الان داشتم بلیت بلژیک میگرفتم و سفرنامۀ بلژیک میخواندم. هنوز هم معلوم نیست لبنان درست بشود و شاید مجبور بشوم تا تابستان سال بعد صبر کنم که ببینم کجا باید بروم..
برای تهیه کتاب «الی...» و سایر کتابهای نویسنده، کلیک کنید.
خیلی قشنگ بود امیدوارم منم بتونم روزی به لبنان و سوریه و فلسطین سفر کنم
قلم این نویسنده رو دوست دارم فکر میکردم با توجه به فلسطینی بودن خانواده ابویاسر،مطالب زیادی راجع به غزه و این ها مطرح شده باشه ولی محدود بود.
ارزش خواندن داره، آدم رو هوایی میکنه. هوای امام حسین...
خط مقدم
مردی با آرزو های دور برد
دورت بگردم
شبیه
خورشید که غرق نمی شود
سربرخاک دهکده
جام زهر
دیدم که جانم میرود
روایت سوم
کاش برگردی
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
حوالی شش بعدازظهر
آقای بادیگارد
شهیدکاظم عاملو