لبخند اشک جلد اول
خاطرات خواهران چهل تن از شهدای معاصر و شاخص جهان اسلام؛ از کشورهای ایران، لبنان، سوریه، عراق و افغانستان
مجموعۀ دوجلدی «لبخند اشک» خاطرات خواهران چهل تن از شهدای معاصر و شاخص جهان اسلام؛ از کشورهای ایران، لبنان، سوریه، عراق و افغانستان است. کتاب «لبخند اشک» در هشت بخش، تحت عنوان شهدای دفاع مقدس، شهدای انقلاب، شهدای ترور، شهدای مدافع حرم، شهدای سلامت، شهدای امنیت، شهدای مقاومت و شهدای منا تنظیم شده است. در جلد اول از کتاب «لبخند اشک» خاطرات خواهران شهدایی چون ابراهیم هادی، حاج ابراهیم همت، شهیدان زین الدین، شهیدان جهان آرا، شهید شیرودی، شهید پلارک، شهید فهمیده، شهید کاوه، شهیدصیاد شیرازی، شهید فخریزاده، شهید عمادمغنیه، شهید حججی، شهیدرکن آبادی، شهید قربانخانی، شهید پاشاپورو... به چشم میخورد. همچنین نویسنده دلنوشتههایی از همسر شهید مهدی باکری، حسین محرابی، ابومهدی المهندس، دختر شهید موسویقوچانی و... را نیز در کتاب «لبخند اشک» قرار داده است. همچنین در بخش شهدای منای کتاب نیز عکس شهید قرآنی محسن حاجی حسنیکارگر به همراه متنی از نویسنده به نگارش در آمده است.
بخشی از کتاب «لبخند اشک»
اوایل اسفند بود که سردی و سیاهی گریبانمان را گرفت و مهمان تمام وقتمان شد؛ شب و روزمان شد انتظار؛ انتظار رسیدن خبری از ابراهیم با اینکه چندین سال روز و شبمان در چشم انتظاری و دلواپسی گذشته بود اما جنس این انتظار فرق داشت. از همان ابتدای جنگ ما هم مثل بقیۀ خانواده ها می دانستیم که مثل باران بهار هر لحظه باید منتظر خبر شهادت عزیزمان باشیم ابراهیم عاشق شهادت بود اما می گفت که عاشق شهادت بودن به این معنا نیست که بروی و خودت را به گلوله ها بسپاری تا به شهادت برسی نه عاشق شهادت بودن یعنی آنقدر درراه خدا و دین زحمت بکشی و جهاد کنی تا لایق شهادت شوی. آن وقت است که شهادت، لذت بخش خواهد بود ابراهیم هنوز کارهای زیادی می توانست انجام دهد. هنوز باید سال ها می ماند و می جنگید. آن بدن ورزیده را برای این همیشه آماده نگه می داشت که توان خدمت به اسلام و انقلاب را داشته باشد. باورش سخت بود اما خبر بی خبری که رسید قصۀ انتظار ما هم شروع شد.....
برای تهیه کتاب «لبخند اشک» و سایر کتابهای نویسنده کلیک کنید.