
رستاخیز عاشقی

رقعی پالتویی

۳۲۰

۱۳۹۷

۹۷۸۶۰۰۸۴۶۰۴۹۷
معرفی:
کتاب رستاخیز عاشقی نخستین رمان محمد سرشار است که مضمونی عاشقانه و اجتماعی دارد. شخصیتهای اصلی داستان، یحیی و آمنه در کنار زندگی عاشقانه به مبارزه در راه رسیدن به آرمانهایشان، مشغولند. محمد سرشار در کتابش، رستاخیز عاشقی داستان عشق قوی بین یک طلبهی جوان به نام یحیی و همسرش آمنه را نوشته است. یحیی درگیر ماجرایی میشود که عشق او و همسرش و همچنین تلاشهایشان برای مبارزه کردن برای رسیدن به اهدافشان را پررنگ میکند. داستان رستاخیز عاشقی از این قرار است که مرد سرمایهداری برای پروژهی ساخت یک مرکز خرید باید زمینهای روستائیان را بگیرد و برای رسیدن به هدفش، ظلم زیادی به زمینداران و ساکنان آنجا وارد میکند. روستاییان میخواهند که حقشان را از طریق قانونی بگیرند و به همین دلیل دست به دامن مسئولان میشوند. اما از آنجایی که آنها نیز از این پروژه سود میبرند، کسی کمکی به آنها نمیکند. تلاشهای یحیی و بار این مبارزه که بر دوش آمنه است، محور اصلی داستان رستاخیز عاشقی است.
گزیده کتاب:
«استوار اصغر شریفی کتابهای فرستادهشده از سوی آمنه را به یحیا داد و گفت: حالتان خوب نیست آشیخ؟
چهرهٔ یحیا در هم کشیده شده بود. گویی بار جهان را روی دوشهایش گذاشتهاند. با اندوه گفت: دیشب سهراب را با تنی کبود و بدنی خونین به زندان آوردند و داخل بند انداختند. گفتند با همین وضعیت دستگیر شده.
- بله خبر دارم. بچهها صبح برایم تعریف کردند. پلیس ضدشورش دستگیرش کرده.
- میدانید از بین جمعیت معترض ربودهاندش و اینقدر زدهاندش که از حال رفته؟
استوار شریفی با افسوس لا اله الا اللهٔ گفت. یحیا میدانست همهٔ اینها زهر چشم اَژیان است اما نمیتوانست نشان دهد. از بامداد به هردری کوفته بود؛ بسته بود. رئیس زندان میترسید و دلآوری جابهجایی سهراب صحاف را نداشت. اَژیان شهردار پنهان شهر بود و کسی را یارای ایستادن در برابرش نبود. حتّا به دستور او، سلول سهراب را دور از یحیا جانمایی کرده بودند تا به هردویشان بیشتر سخت بگذرد.»