تل آویو سقوط کرد
رقعی
۱۶۰
1403
۹۷۸۶۲۲۶۸۳۷۰۷۱
معرفی کتاب
رمانی در مورد روزهای متصل به پیروزی است. در رابطه با مساله فلسطین داستانها و ناداستانهای فراوانی منتشر گردیده است. فلسطینیانی که از وطن رانده شدند و در غربت با غم ظلم و هجران دست و پنجه نرم میکردند هر کدام این تلخی را به زبان و بیانی بر روی قلم آوردند و راوی این نسل کشی بودند. اما اکنون که از این اشغال نزدیک به هشتاد سال میگذرد نسل جوان این سرزمین رویای پس گرفتن وطن را از سر بیرون نکرده بلکه با شدت و حدت جدیتری تحقق آن را پی گرفتهاند و در راه رسیدن به مقصود عملیاتهای نویدبخشی را انجام دادهاند. در این کتاب نیز با گروهی از جوانان فلسطینی همراه هستیم که سرانجام موفق میشوند با جانفشانیهای فراوان از دیوارهای اسرائیل بگذرند و سرزمین مادری را آزاد نمایند. یک رمان امیدبخش و شجاعانه که نام فلسطین را نه با تلخی بلکه همراه شیرینی فتح به پایان میرساند.
گزیده کتاب:
پدر ساره پیش از آنکه خانوادهاش را از لبنان بیاورد، آپارتمان کوچک طبقه آخر را خریده بود. این آپارتمان سه اتاق خواب داشت به همراه اتاق نشیمن آشپزخانه حمام و بالکن کوچک رو به دریا پدر ساره ماهیگیر بود و وقتی در جنگ اخیر مغازههای واقع در نوار غزه بمباران شد سرمایهاش را از دست داد و از آن روز وضعیتش بدتر شد؛ چون همه داراییهایی را که با تحمل رنج آوارگی و به سختی به دست آورده بود از کف داد و حالا این آپارتمان تنها داراییاش بود؛ آپارتمانی که هزاران فلسطینی که در کمپها با چادرهای برزنتی در غزه زندگی میکردند، به آن غبطه میخوردند. پنجره اتاق ساره رو به دریا باز میشد؛ جایی که از کودکی آرزو داشت از خط جدا کننده آسمان و دریا عبور کند؛ جایی که قرص خورشید هر روز در آن فرو میرفت و آسمان با گونههای سرخ برافروخته به دنبال ماهش میگشت. ساره درباره دریا بسیار خوانده بود و میدانست هزاران نفر از سرزمینهایی که هیچ میراث و تاریخی ندارند، برای زندگی به اطراف آنجا مهاجرت میکنند.