استاد
رقعی
۲۳۱
۱۴۰۲
۹۷۸۶۲۲۶۶۰۹۱۱۱
زندگی استاد شهید هستهای، مجید شهریاری، بهروایت خانواده و دوستان
کتاب استاد، نوشتۀ فاطمه شایان پویا، زندگی استاد شهید هستهای، مجید شهریاری، بهروایت خانواده و دوستان است. شهریاری در سال 1345 در شهر زنجان متولد شد. وی متأهل و دارای دو فرزند بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دورۀ کارشناسی تا دکتری را در دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر گذراند. شهید شهریاری در سال 1388 به درجۀ استادی رسید. او از سال 1383 تا زمان شهادت نمایندۀ دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هستهای بود. وی همچنین عضویت در انجمن هستهای ایران، مدیریت گروه کاربرد پرتوها، عضویت در شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه، عضویت در کمیتۀ تخصصی فنی و مهندسی هیئت ممیزه، مشاورۀ جمهوری اسلامی ایران در پروژۀ سزامی، و برگزاری چهار کمیتۀ علمی و کارگاه آموزش را در پروندۀ اجرایی خود داشت. شهید مجید شهریاری، دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی ایران، سرانجام در تهران در 8آذرماه1389 توسط رژیم صهیونیستی و با همکاری اطلاعاتی منافقین در یک عملیات تروریستی به درجۀ رفیع شهادت نایل شد.
گزیدۀ متن کتاب استاد
و چقدر راحت نفهمیدیم که تو تنها استاد درسومشق دانشگاهمان نبودی؛ تو استاد راهمان بودی. از میان تمام علم و دانش و سختگیری و دقتت، از میان تمام تواضع اختیاریات، تمام مجاهده و مراقبهات و تمام عشقت به ائمۀ اطهار، که بارها و بارها در کلاس درس و در مناسبات، ابرازش میکردی... و ما کیف میکردیم که میشود عاشق بود و عالم بود. چه ساده نشناختیمت، استاد! استاد صاحبمکتب ما... تو با رفتنت هم بلوغ را برایمان معنا کردی و بلوغ یعنی رسیدن و رساندن...
برای تهیه کتاب استاد و سایر کتب نویسنده کلیک کنید.


چه قدر روایت های این کتاب، خوش دست و خوش خوان انتخاب شده اند، سلام و رحمت خداوند بر شهید مجید شهریاری
چه قدر کتاب خوبیه. خاطراتی روان و خوش خوان.
«اصلا استاد نوع خاطراتش فرق میکند» این جمله رو تو جای جای کتاب به خاطر آوردم. کتاب،کتاب خاطره و عبرت است.کتاب عشق و بندگی های یکی از نخبگان کشور که از میانمان پر کشید و اوج گرفت.بسیار برای من تاثیرگذار بود چون خودم دانشجو ام.اگه میخواهید کتابی با پس زمینه خاطرات بخوانید حتما پیشنهاد میدم.ساختار کتاب و خاطره های کوتاهش هم به دل من نشست و آدم رو خسته نمی کنه.در کل با وجود خاطرات کوچک درس های بزرگی و جدیدی برای من داشت.
پلاسما
دیدم که جانم میرود
سربلند
خط مقدم
جام زهر
روایت سوم
کاش برگردی
ازمعراج برگشتگان جلداول
وعده صادق
جایی که هیچکس نیست
روایت آتش
رایحه
شهیدمحسن فخری زاده
دوره ردپای نور
دوره جاسوس بازی
دوره طنزالمثل ها
دوره تربیت اسلامی
شهیدعبدالله اسکندری
بهروزخرمشهر،بهروزمن
یکی مثل شما
می روم تا مجنون بماند