مجموعهای منسجم از بیست روایت کوتاه و تأثیرگذار که هر کدام پنجرهای تازه به تجربههای ناب و صادقانه ملاقات با امام رضا(ع) باز میکند.
این اثر شامل روایتهایی است از نویسندگان و شاعران مطرح ایرانی مانند رضا امیرخانی، حامد عسکری، بهرام عظیمی، حمیدرضا شاهآبادی، مرتضی درخشان، مرضیه اعتمادی، مریم برادران، مرتضی برزگر، غلامرضا تقریظی، محمدرضا شرفی خبوشان، زنده یاد مسعود دیانی، مهدی غزلی، مکرمه شوشتری و ... که هر کدام به زبان خود تجربههای زیسته و عاطفیشان از مواجهه با امام رضا(ع) را بیان کردهاند. روایتها از جنس خاطره، داستان، اعترافهای عاطفی و توصیفهای شاعرانهاند و هر روایت پنجرهای به سوی نور و معنویت امام هشتم باز میکند.
از نقاط قوت این کتاب میتوان به تنوع سبکهای نوشتاری، حضور نویسندگان شناختهشده، زبان روان و نمایش چهره انسانی و ملموس از زیارت اشاره کرد. بهعبارتی، «قرار با خورشید» کتابی است برای لمس ایمان، دلتنگی و امید در دل کلمات و مناسب کسانی که به دنبال تجربهای متفاوت و عمیق از ادبیات دینی و معنوی هستند.
گزیدهای از کتاب «قرار با خورشید»: وسط آن همه بوی کندر و عود و گلاب چرا یاد آن کشاورز افتاده ام؟ در خیال خودم میبینم که امسال انارها را فروخته است و دست همسرش را گرفته است. و کنار جاده ایستاده است و با اولین اتوبوس بنز قدیمی آمده است زیارت، صبحرسیده است و حالا با پیرزن آمده اند پشت در بسته دارد گله میکند به امام رضا که چرا در را به روی او بسته است مگر چه غشی در معامله داشته است؟ انارها ظاهرش بد بوده است؟ دلال پولش را کم کرده است دیگر... حالا فقط تصویر او را می بینم که پشت در بسته حرم ایستاده است و از گردنه آهوان قطع بلاد کرده است و آمده است تا با آن دستان زمختی که چاقو را گرفته بود و با آن تن و بدن خاکی آهوی حرم باشد... و حالا در به روی او بسته است.
حالم عوض میشود. تسبیح سبز را در جیبم لمس میکنم از ته دل سلام میکنم از طرف آن کشاورزی که دم در طلایی بسته ایستاده است. شروع میکنم به صد لحن از سوی او حرف زدن به امام رضا میگویم خوب میدانم که جای او را گرفته ام کاش شماره او را میدادم تا پس از این به او زنگ بزنند به امام رضا میگویم سلام مرا که نپذیرفتی اصلاً نگذاشتی در این آیین رسمی سلام کنم اما سلام آن پیرمرد دل شکسته را بپذیرا میدانم که به او جواب خواهد داد. برون مقامه و یسمعون کلامه و یردون سلامه.