معرفی کتاب ملکه تهی دست (جلد پانزدهم)
همۀ ما از دوران مدرسه، کلاس و کتابهای تاریخ اطلاعاتی هرچند مختصر دربارۀ سلطۀ اروپاییان بر جهان به یاد داریم. مخصوصاً سلطۀ استعماری بریتانیا که بزرگترین قدرت امپراتوری بوده است. استعمارگرانی که همچنان به شیوههایی نو در تلاش برای ادامهدادن مسیر استعمارگری هستند. بنابراین یکی از ارزشمندترین و مهمترین تواناییهایی که امروزه افراد میتوانند داشته باشند، قدرت تشخیص ستمهای سیاسی و تاریخی برخی کشورها بهویژه کشورهای قدرتمند غربی و آمریکایی است تا هم بتوانند در برابر آنها مقاومت کنند هم تشخیص دهند که علت بسیاری از طرز فکرهای امروز درونیشدن ارزشهای استعمارگران در ذهن استعمارشدگان است. ملکۀ تهیدست آخرین جلد از مجموعۀ ۱۵جلدی سرگذشت استعمار است که به بررسی کشور چین میپردازد. کشوری که امروز یکی از قدرتهای اقتصادی دنیا بهشمار میرود. در هریک از جلدهای این مجموعه، نویسنده به یکی از اتفاقهای مهم در کشورهای استعمارزده میپردازد. این جلد یعنی ملکۀ تهیدست دربارۀ استعمار در کشورهای آسیای شرقی مخصوصاً چین و همینطور آمریکای لاتین است. این مجموعه کتاب به زبانی ساده، روان و همهفهم توانسته است به مسئلۀ مهم استعمار و سرگذشت آن در کشورهای مختلف بپردازد. زبان بیتکلف، گیرا و آسانفهمی که نویسنده در نوشتن بهکار برده است باعث میشود مخاطبان نوجوان که ابتدای مسیر آگاهی و شناخت جهان هستند جذب شوند و یک کتاب آموزشیِ جذاب برای آنها باشد. هر ۱۵ جلد کتاب به موضوع استعمار در نقاط مختلف میپردازد و هرکدامشان محتوای جداگانه اما مرتبط دارند؛ بنابراین ترتیب خواندن جلدهای مختلف اهمیتی ندارد.
معرفی کتاب ملکه تهی دست
«در اولین سالهای قرن هفدهم میلادی، انگلستان کشور ثروتمندی نبود. الیزابت، ملکهٔ این کشور، کف اتاقهای کاخش را با علف میپوشاند و اسپانیاییها و پرتغالیها با تمسخر دربارهٔ او صحبت میکردند. اخبار سفرهای پرسود پرتغالیها و هلندیها به گوش ملکهٔ الیزابت میرسید و او را هم تشویق میکرد تا در جزایر جادویی شرق به دنبال تجارت و ثروت باشد. گروهی از تاجران انگلیسی هم مانند ملکه مشتاق تجارت با آسیا بودند و بالاخره شرکتی را با نظارت او به نام «شرکت هند شرقی» تشکیل دادند. پنج کشتی این شرکت در یکم ژانویهٔ ۱۶۰۱ میلادی سفر دور و دراز خود را به جنوب شرقی آسیا آغاز کردند. در این کشتیها، لباسهای پشمی، در و پنجرههای آهنی و کالاهای دیگر انبار شده بودند تا در آسیا با ادویه مبادله شوند. فرمانده انگلیسیها فردی به نام جیمز لنکستر بود که از طرف ملکه انتخاب شده بود.»
«انگلیسیها پرتغالیها را غارت کرده بودند، ولی باید با یک رقیب بسیار نیرومندتر که آنها نیز شرکتی را به نام هند شرقی در آسیا تأسیس کرده بودند، رقابت میکردند؛ هلندیها. تعداد کشتیهای هلندی پنجبرابر کشتیهای انگلیسی بود. از طرفی، آنها در جزیرههای مهم اندونزی قلعههایی ساخته بودند تا از کشتیهای خود مراقبت کنند و اجازهٔ رفت و آمد به کشتیهای دیگر را ندهند. هلندیها همیشه این جمله را تکرار میکردند که در آسیا «تجارت بدون جنگ و جنگ بدون تجارت غیرممکن است». آنها سرزمینها و جزایری را تصرف میکردند و ساکنان آنها را مجبور میکردند در خدمت تاجران هلندی باشند. رئیسان شرکت هند شرقی هلند از کارکنان خود در آسیا میخواستند با مردم این مناطق مهربان و خوشرفتار باشند؛ ولی اگر لازم شد، به زور تازیانه بر پشت آنها سوار شوند.»