من دعا می کنم تو آمین بگو

من دعا می کنم تو آمین بگو

۴۵,۰۰۰ تومان

رقعی

۱۶۸

1400

۹۷۸۶۲۲۲۸۵۰۹۴۴

روایت‌هایی از سبک زندگی و فعالیت‌های فرهنگی-تربیتی شهید مدافع حرم؛ علی‌اکبر عربی
کتاب من دعا می‌کنم تو آمین بگو، نوشتۀ مسعود مختاری، دربارۀ روایت‌هایی از سبک زندگی و فعالیت‌های فرهنگی-تربیتی شهید مدافع حرم، علی‌اکبر عربی است. شهید عربی متولد تیرماه سال 1355 است و سابقۀ فرماندهی گردان بیت‌المقدس لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین‌الدین(ره) را در کارنامه دارد. وی در هنگام شهادت، جانشین فرماندهی گردان 3 امام حسین(ع) لشکر 17 بود. او مدت‌ها آرزو داشت تا به سوریه برود و به‌عنوان مدافع حرم اهل‌بیت(ع) بجنگد و حرفش این بود که اگر به مبارزه با این تکفیری‌ها در سوریه نشتابیم، باید با آن‌ها در داخل کشور بجنگیم. علی‌اکبر عربی البته مانند بسیاری از شهدای مدافع حرم، اعزام‌های متعددی را تجربه نکرد و در نخستین و آخرین اعزام خود به سوریه، به‌فیض شهادت نائل آمد. او پانزدهم دی‌ماه سال 1394 به سوریه رفت و به مبارزه با دشمنان کوردل اسلام مشغول شد. این کتاب روایت‌هایی از سبک زندگی و سبک فرهنگی تربیتی این شهید عزیز است که در چهار فصل به به رشته تحریر درآمده است. فصل اول کتاب روایت‌هایی از خانواده و دوستان شهید است که در این 39 سال عمر بابرکت شهید با او زندگی کردند. اما فصل دوم کتاب کمی خاص‌تر است؛ در واقع یکی از ویژگی‌های شاخص شهید عربی این بود که ایشان در زمان حیات دنیایی خودش فرماندهی پایگاه بسیج را به عهده داشت که با رویکرد فرهنگی و تربیتی خاصی که داشت باعث جذب بسیاری از جوانان منطقۀ پردیسان قم به پایگاه بسیج و مسجد شد و از دل جامعه و کف خیابان، آدم‌های غنی‌شده‌ای برای انقلاب اسلامی تربیت کرد که حالا هرکدام در گوشه‌کنار این مملکت در حال خدمت به انقلاب اسلامی هستند و همگی خود را مدیون نگاه خاص شهید عربی به کار تربیتی و اخلاق ایشان در کار فرهنگی می‌دانند. فصل سوم کتاب دربارۀ سفر اربعین یا همان راهپیمایی اربعین است که در اربعین سال 1394 خورشیدی به کربلا مشرف شدند. باتوجه‌به سفری که شهید داشتند و خاطرات جالبی که همراهان شهید تعریف کردند، یک فصل مجزا در این کتاب به زیارت اربعین شهید اختصاص داده شد. که بسیار خواندنی است؛ اما درنهایت در فصل چهارم کتاب، به ماجرای سفر سوریۀ شهید علی‌اکبر عربی پرداخته شده است. شهید عربی در اولین اعزام خودشان به شهادت رسیدند، لذا همۀ خاطرات در این فصل آورده شد و سپس به مراسم تشییع و تدفین شهید پرداخته شده است.


گزیدۀ متن کتاب من دعا می‌کنم تو آمین بگو
معمولاً پاتوق دوران عقد‌مان گلزار شهدا و حرم امامزادگان بود. هر موقع می‌خواستیم از گلزار شهدا بزنیم بیرون، می‌گفت: «خدایا ما را شرمندۀ شهدا نکن.» بعضی وقت‌ها هم تا می‌دید حال معنوی خوبی دارم از فرصت استفاده می‌کرد می‌گفت: «یه دعا می‌کنم تو آمین بگو.» من هم که کف دستم را بو نکرده بودم که می‌خواهد چه دعایی کند، قبول می‌کردم. او دعای شهادت می‌کرد و من هم آمین می‌گفتم.

برای تهیه کتاب من دعا می‌کنم تو آمین بگو و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.

کتب دیگر مسعود مختاری
کتب دیگر انتشارات شهید کاظمی
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید