تاریخ با تک ماده
قراردادهای دولتی
تا حالا شده که بخواهید تاریخ بخوانید اما حوصله کتابهای سنگین و مفصل تاریخی را نداشته باشید؟ یا دوست و فامیلی داشته باشید که فکر میکند هرچی از فضای مجازی -قر و قاطی- خوانده درست است و شما نمیدانید برای توضیح دادن به ایشان از کجا شروع کنید؟ یا اصلا بخواهید برای بر و بچهها فرازهایی از تاریخ مملکت را بگویید، جوری که کار به آه و زاری نکشد؟ اگر پیش آمده، پس ما برای شروع «تاریخ با تک ماده» را به شما توصیه میکنیم. چرا؟ چون اولا جای دوری نرفته. رفته سراغ همین چند سال گذشته و قراردادهای ریز و درشتی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم منعقد شده را بازخوانی کرده است. ثانیا این کار را به زبان شیرین طنز انجام داده، یعنی نه تنها با خواندن مصیبتهای وارده و تسلیت و ... اشکتان جاری و حالتان گرفته نمیشود؛ بلکه مثل این است که همراه با مطالعه دارید یک بشقاب خلال سیبزمینی سرخ کرده تناول میکنید. حالا بعضیها که خواندهاند میگویند خیلی بیمزه و بیشتر شبیه سیبزمینی نپخته بود. خوب اینها معلوم است که از جاهای خاص خط میگیرند و آخرش درس تاریخ را با کمک تک ماده هم قبول نمیشوند! ثالثا این کتاب به شما کمک میکند وقتی میخواهید با کسی قراردادی بنویسید، ششدانگ حواستان را جمع کنید و قبل از اینکه یارو کلاه سرتان (یا سر کشورتان) بگذارد، بتوانید مچش را بگیرید! پس با زبان خوش شما را به خواندن «تاریخ با تک ماده» دعوت می نماییم!
بخشی از کتاب تاریخ با تک ماده
قرارداد دارسی: قراردادی ۶۰ ساله برای صادرات نفت بود که با «ویلیام ناکس دارسی» بسته شد. دارسی قول داد بعد از حساب و کتاب، سهم ایران از درآمد حاصل از فروش نفت را مشخص کرده و تحویل دهد. وی پس از مدتی محاسبه و کسر حقوق و مزایای کارکنان، حق بدی آب و هوا، حق عائله مندی، سنوات، حق بیمه، حق توحش و حق چیزهای دیگر، نهایتا اعلام کرد ۱۶ درصد از عواید فروش ته دخل وی مانده و متعلق به دولت ایران است و می تواند به واردات آفتابه اختصاص یابد. این قرارداد به نام «قرارداد دارسی» معروف شد. قرارداد ۱۳۱۲: معاهده دارسی تازه به نصف زمانش رسیده بود که رضاشاه کبیر در ایران به قدرت رسید. وی که به شدت از این قرارداد ناراضی بود علیه اقدامات ظالمانه انگلیسی ها به پا خواست و توانست در سال ۱۳۱۲ امتیاز دارسی را ملغی و قرارداد جدیدی منعقد کند تا حق ایران را از حلقوم شرکت های نفتی بیرون بکشد. رضاشاه با انداختن چند وزیر کابینه انگلیس در تنور نهایتا موفق شد حرف خود را به کرسی بنشاند و در قرارداد جدید سهم ایران را با افزایشی محیرالعقول به ۲۰ درصد برساند. وی همچنین سهم ایران از فروش هر تن نفت را ۷-۸ شیلینگ (معادل ۴۰ دستگاه آفتابه) تعیین کرد. او هرکس که به این پیروزی اعتراض داشت و از رفتن به تنور امتناع می کرد را نیز به زیارت پزشک احمدی مفتخر نمود. ملی شدن صنعت نفت: در سال ۱۳۲۹ و بعد از ترور «رزم آرا» (از حامیان ترانزیت آفتابه) با اقدامات سران وقت مافیای توان داخل (شامل دکتر مصدق و آیت الله کاشانی)، مجلس شورای ملی آن زمان قانون ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد. طبق این قانون شرکت نفت ایران و انگلیس (که رضاخان با خون دل آن را ایجاد کرده بود) منحل شده و طرف خارجی حق مالکیت در هیچکدام از فرایندهای اکتشاف، استخراج و فروش نفت را نداشت. این نامردی در حق خارجی ها که در صنعت نفت ما حق پدری داشتند، چنان شاه و انگلیس و آمریکا و پری بلنده و شعبون بی مخ و ... را ناراحت کرد که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زدند و کاسه کوزه ملی شدن و این مسخره بازی ها را جمع کردند. قرارداد کنسرسیوم: این قرارداد یک سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد، با مجموعهای از شرکتهای خوشنام در دنیای نفت منعقد شد. این شرکت ها شامل ۵ شرکت آمریکایی با سهم هرکدام ۸ درصد، شرکت انگلیسی «بریتیش پترولیوم» با سهم خودش تنهایی ۴۰ درصد، شرکت هلندی-انگلیسی «شل» با سهم ۱۴ درصد و شرکت فرانسوی «توتال» با ۶ درصد از مجموع سهام بودند. بعضی ناظران آگاه با دقت بسیار چندین بار به جمع این ارقام پرداختد و هر بار نیز به عدد ۱۰۰ درصد رسیدند. این گروه ضمن تشکر از زحمات کنسرسیوم و با عنایت به نتایج حاصله از ضرب و جمع پرسیدند: حالا خود ایران هم در نفت خودش سهمی دارد یا نه؟ سهامداران نیز ضمن ابراز خرسندی از حضور در ایران و با پاسخ مثبت به این سوال اعلام کردند حقی به نام «پرداخت اعلام شده» از کنسرسیوم به ایران تعلق خواهد گرفت که می تواند به واردات آفتابه دیجیتال از اروپا و آمریکا و نیز آموزش ساخت آن در داخل اختصاص یابد. محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران بعدها درباره این قرارداد گفت: «در آن روز قراردادی بهتر از آن نمیتوانست منعقد شود!» این قرارداد پر افتخار تا ۴ سال قبل از انقلاب ادامه داشت.
برای تهیه کتاب «کاملاً سری» و کتابهای دیگر نویسنده، کلیک کنید.