
سکوت شکسته

رقعی

۲۵۳

۱۴۰۱

۹۷۸۶۲۲۷۱۷۷۷۵۶
خاطرات جانباز سرافراز؛ محمود پاکنژاد
کتاب سکوت شکسته، نوشتۀ سیدهادی سعادتمند، خارات جانباز سرافراز، محمود پاکنژاد است. روایتی جذاب از خاطرات فرمانده اطلاعاتعملیات لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) در هشت سال دفاع مقدس، که تنها دلیلش برای شکستن این سکوت، لبیک به فرمان رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «رزمندهای که خاطراتش را ثبت نکرده، مأموریتش پایان نیافته است...» سالیان دفاع مقدس سرشار از خاطراتی است که هنوز در سینهها مانده و ثبت و حتی نقل آن میسر نشده است. و شمار زیادی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس هستند که هنوز لب به سخن نگشودهاند و خاطراتشان را در صندوقچۀ دل نگهداشتهاند که اگر گوشهای از آن خاطرات بیان شود کتابهای زیادی را در توصیف لحظات سلحشوری این دلاوران و قهرمانان ملی میتوان به نگارش درآورد.
گزیدۀ متن کتاب سکوت شکسته
جادۀ فاو-امالقصر زیر فشار ارتش و گارد ریاست جمهوری عراق قرار داشت. آنها با تمام وجود به صدام وفادار بودند و با همۀ توان خود میجنگیدند تا فاو را پس بگیرند. شعاری که راه انداخته و تکرار میکردند، این بود: «مهران مهریۀ فاو شد.» آنها با این شعار سعی داشتند برای صدام آبرو بخرند. بچههای گشت و شناسایی به قاچاقچیهایی که در منطقه بودند مینهای متحرک میگفتند. ظاهرشان شبیه مردم محلی بود، درحالیکه حرفهای بودند و در خرید و فروش اطلاعات و قاچاق اسلحه مهارت داشتند. رفیق دزد بودند و شریک قافله. داخل قایق، همراه با مصطفی کلهری زیر آتش خمپاره60 منتظر خبر موفقیت گام دوم عملیات بودیم. آقامصطفی خیلی آرام بود. در آن لحظه شاید میدانست که طی روزهای آینده جنگ سختی در کنار رود دجله در پیش داریم.
برای تهیه کتاب سکوت شکسته و سایر آثار نویسنده، کلیک کنید.
عالی بود. چه خاطرات مفید و با ارزشی هستند این خاطرات. حتما خوانده بشود
جام زهر
تنها برای لبخند
دیدم که جانم میرود
کاش برگردی
خط مقدم
سربلند
بهروزخرمشهر،بهروزمن
پروازدرمهران
دوره توزودتربکش
دوره 14خورشید
ایوان ملک1
وعده صادق بسته10عددی
به قلبش اشاره کرد
یکی مثل شما
می روم تا مجنون بماند
عروسی پشت خاکریز
میاندار گودآب وآتش
سرهنگ ربایی
دوج
دیده بان