کنج حرم
رقعی
۲۶۸
۱۴۰۳
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۳۰۴۴
محمدرسول ملاحسنی نویسنده کتابهای تحسین شده هواتو دارم، یادت باشد و کاش برگردی این بار روایت یک سوژه ناب را به تصویر کشیده است. شهید مدافع حرمی که خادم رسمی حرم حضرت معصومه (س) بوده و از حرم خواهر امام رضا(ع) به دفاع از حرم عقیله بنی هاشم برخواسته است.
این کتاب با یک شروع غافلگیرکننده در روستای سیدمیران شهر گرگان آغاز و در ادامه با روایت همسر شهید پیش میرود. در هر صفحه از این کتاب درسهایی از زندگی یک «خادم حرم» بیان میشود که در نوع خود بیمثال است. سؤالهای بسیاری در جریان این خاطرات پاسخ داده میشود و نهایتاً کتاب از حرم قم به حرم زینبیه در دمشق میرسد.
روایت روان و بیان جزئیات همراه با نکات ریز و درشت فراوان اخلاقی از جمله ویژگیهای کتاب «کنج حرم» است.
گزیده متن کتاب«کنج حرم»:
اولین باری که همراه مهدی به حرم رفتم عصر روز جمعه بود، درست آن موقعی که شنیدن صدای زیارت آل یاسین از بلندگوی صحن ها روح آدم را زنده می کند، حس قشنگی بود که برای اولین بار با شوهرم به حرم پا گذاشته بودم، آن هم شوهری که خادم رسمی همین درگاه است و از این به بعد قرار بود مایه امید من و تکیه گاه زندگی مشترکمان باشد.
با هم یک دور صحن ها و رواق را چرخیدیم، دست خودم نبود، تمام مدت اشک هایم جاری بود، انگار این اشک ها زبان من شده بودند برای تشکر از بی بی که باعث شده بود مهدی سر راه زندگی من پیدایش بشود
اگر قبلاً کتابهای «یادت باشد» و «هواتو دارم» را خواندهاید؛ پیشنهاد میکنیم این روایت تازه را از دست ندهید
واقعا قلم آقای ملاحسنی، عالی بود در این کتاب. اجرشان با خود شهید.
واقعا عالی بود این کتاب. ممنون از چاپ این کتاب ناب.
روایتی بس خواندنی و جذاب اززندگی شهیدی که خادم حرم حضرت معصومه(س( بود.
واقعا عالی بود این کتاب. دست نویسنده محترم درد نکند.
این قدر عالی بود که در عرض چند ساعت، تمامش کردم. از اولی که شروع کردم کتاب را، بوی بهشت از آن استشمام می شد.
این قدر عالی بود که در عرض چند ساعت، تمامش کردم. از اولی که شروع کردم کتاب را، بوی بهشت از آن استشمام می شد.
هواتودارم
یادت باشد
جام زهر
دیدم که جانم میرود
دشمن شدید/دفتر اول
روایت سوم
سربلند
تنها برای لبخند
خط مقدم
حوالی شش بعدازظهر
قصه کربلا