قصه های ادواردو

قصه های ادواردو

نظر کاربران
امتیاز به کتاب
ناموجود
رقعی
۱۵۲
۴
1402
۹۷۸۹۶۴۲۰۲۲۳۲۸

معرفی کتاب قصه های ادواردو

کتاب قصه های ادواردو نوشتهٔ محسن نعماء است و نشر جمال آن را منتشر کرده است. این کتابْ قصهٔ مردی ایتالیایی است که عاشق امام زمان (عج) شد. این کتاب دربارهٔ زندگی شهید ادواردو آنیِلی است. او کسی بود که پدرش بزرگ‌ترین کارخانه‌های ماشین سازیِ ایتالیا را داشت و یکی از ثروتمندترین آدم‌های دنیا بود! درآمد سالانهٔ پدرِ ادواردو ۳ برابرِ درآمد نفتی ایران بود. تمام این ثروتِ افسانه‌ای و رؤیایی هم قرار بود بعد از پدر ادواردو به ادواردو برسد.‌ اما این شرط داشت. شرطش هم این بود که ادواردو دست از دین و عقیده‌اش بکشد.‌ اما ادواردو مثل پیامبرش، حضرت محمد (ص) گفت: «اگر همه دنیا را به من بدهید، من دست از خدا و دین و پیامبرم بر نمی‌دارم. اگر تمام ثروت جهان را به پای من بریزید، من دست از آخرین امامم که روزی می‌آید و دنیا را پر از عدالت و زیبایی می‌کند بر نمی‌دارم.» ادواردو مثل روز برایش روشن بود که اگر بخواهد روی دینش بماند، به ضررش تمام می‌شود و صهیونیست‌ها او را می‌کُشند.‌ اما خودش بارها گفته بود: «من خودم را برای شهادت آماده کرده‌ام‌ و می‌دانم روزی من را خواهند کُشت!» ادواردویِ قصهٔ ما زجرها و اذیت و آزارهای زیادی متحمل شد اما حاضر نشد یک ذره از دینش را به دنیا بفروشد. بزرگ‌ترین آرزوی او این بود که تا وقتی زنده است امام زمان ظهور کند و او یکی از یارانش بشود. یکی از سربازانِ گوش به فرمانش. این شما و این قصهٔ مردی که زمانی توی باتلاقِ بزرگِ گناه بود اما خودش را نجات داد و به اقیانوس ایمان و معنویت رساند.

گزیده کتاب:

«سال‌ها پیش در کشور ایتالیا و توی ویلایی بسیار بزرگ و قشنگ، پسر بچه‌ای به دنیا آمد. پسر بچه‌ای شیرین و تو دل برو به نام «ادواردو». ادواردو خیلی با نمک و دوست داشتنی بود. او در همان یکی دو روزی که به دنیا آمده بود، حسابی توی دل همه جا باز کرده بود و عزیزِ همه شده بود. پدر ادواردو اسمش «جیانی» بود و فامیلش «آنیلی». او سناتور بود. یعنی نماینده مجلس ایتالیا. او به غیر از نمایندگیِ مجلس، یکی از کلّه گنده‌ها و افراد مهمِ آن کشور هم بود. مادر ادواردو اسمش «مارلا» بود و از شاهزاده‌های کشور ایتالیا. خانوادهٔ آنیلی معروف‌ترین خانواده توی ایتالیا بودند. کمتر کسی پیدا می‌شد که اسم خانواده آنیلی به گوشش نخورده باشد. پدرِ ادواردو از آن پول‌دارهایِ درجهٔ یک بود. از آن‌ها که به زور دومی‌اش پیدا می‌شد. او ثروتمندترین مردِ ایتالیا بود و یکی از ثروتمندترین آدم‌های جهان! هیچ کسی پول و ثروتش به‌اندازهٔ پدرِ ادواردو نمی‌رسید. جیانی آنیلی بزرگ‌ترین شرکت‌های ماشین سازیِ دنیا را داشت. شرکت‌هایی مثل: فیات، فِراری، لانچیا، لامبورگینی، مازراتی، ایویکو، جیپ و.... او شرکت‌های بزرگ لوکوموتیوسازی، هلی‌کوپترسازی و تانک‌سازی هم داشت! جیانی به جز این‌ها، صاحب شرکت‌های راه و ساختمان‌سازی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، شرکت‌های تولیدکننده وسایل پزشکی و... بود. چند بانک و بیمه خصوصی، دو روزنامهٔ معروف ایتالیایی و باشگاه فوتبال «یوونتوس» هم مال جیانی بود! پول از زمین و آسمان و از در و دیوار روی سرِ جیانی می‌بارید. او دیگر از پولِ زیاد داشت خفه می‌شد. بسته‌های بیشمارِ دلار پیش جیانی، فرقی با یک دستمال کاغذیِ مچاله شده نداشت. جیانی سالی ۶۰ میلیارد دلار پول در می‌آورد؛اندازهٔ سه برابر درآمدِ نفتیِ کشور ایران! یعنی آن‌همه پول و ثروت، ریخته می‌شد توی جیب یک نفر! فقط و فقط توی جیب یک نفر! برای همین ایتالیایی‌ها به خانوادهٔ آنیلی لقبِ «پادشاهانِ واقعیِ ایتالیا» را داده بودند. تمام آن پول‌ها و آن ثروتِ افسانه‌ای، بعد از جیانی قرار بود به همان پسر بچهٔ شیرین و تو دل برو برسد. به ادواردو. و در آینده‌ای نزدیک «ادواردو آنیلی» به یکی از پولدارترین و ثروتمندترین آدم‌های دنیا تبدیل می‌شد!»

کتب دیگر محسن نعماء
کتب دیگر انتشارات جمال
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید