مرضیه حدیدچى به سال ۱۳۱۸ در شهر همدان متولد شد و در خانوادهاى مذهبى و فرهنگى رشد و نمو کرد. تحصیلات خود را از مکتبخانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیرى قرآن و نهجالبلاغه بهرۀ فراوان برد. او در ۱۳۳۳ با محمدحسن دباغ ازدواج کرد. این ازدواج سرآغاز تحولات زندگى وى محسوب مىشود. در آغازین روزهاى زندگى مشترک به تبعیت از همسرش به تهران مهاجرت کرد. دباغ در حالى به تحصیل ادامه مىداد و به فعالیتهاى سیاسى مبادرت داشت که مادر هشت فرزند بود. فعالیتها و حرکتهاى سیاسى خانم دباغ با پخش و توزیع اعلامیه در سالهاى ۴۱ ـ ۴۰ آغاز مىشود و با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدى در تهران شدت مىیابد. حدیدچى پس از شهادت سعیدى در ۱۳۴۹ به مبارزه و تبلیغ خود علیه رژیم شاه شدت مىبخشد و سرانجام در ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر مىشود. در کمیتۀ مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجهها را تحمل کرده به سختى بیمار مىشود و در زمانى که امیدى به زنده ماندنش نیست از زندان آزاد مىشود، در حالى که دخترش (رضوانه) همچنان در زندان مىماند.
دباغ پس از آزادى تحت عمل جراحى قرار مىگیرد و از مرگ نجات مىیابد و پس از چند ماه دوباره دستگیر و زندانى مىشود. دباغ در ۱۳۵۳ براى ادامۀ مبارزاتش به خارج از کشور مىرود و تا پیروزى انقلاب اسلامى در هجرت به سر مىبرد. طاهره دباغ پس از پیروزى انقلاب اسلامى به کشور بازگشت و در مصدر بسیارى از امور از جمله، فرماندهى سپاه همدان، مسئول بسیج خواهران و سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شوراى اسلامى بود. سرانجام مرضیه حدیدچی پس از تحمل دورهای سخت از بیماری به تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۵ درگذشت.
بریدهای از کتاب:
.... دیدم اگر تو ذوق گورباچف بزنم خیلی بد است، از این رو وقتی او دستش را دراز کرد من چادر را روی دستم انداختم و به او دست دادم این برخورد برای رهبری امپراتوری شرق خیلی سخت و گران آمد. سعی کرد به روی خود نیاورد و گفت: «من دستم را برای دست دادن دراز نکردم بلکه دستم را به سوی این مادر انقلاب دراز کردم که بگویم ما همسایههای خوبی هستیم ما دست بی اسلحهمان را به سوی شما دراز میکنیم، شما هم مردهایتان را تشویق کنید که دست .....