معرفی :
کتاب به قلم زیبای زهره علویراد نگاشتهشده تا روایت روزهای زندگی مردی باشد که اهل مشهد بود اما در حلب به شهادت رسید، شهید مدافعحرم سیدهادی سلطانزاده قهرمان کمنظیر این اثر است که خاطرات او توسط امیداسحاقی و معصومهبائی از زبان دوستان، خانواده و همرزمان ایشان جمعآوری شدهاست.
گزیده کتاب:
موجی از هیجان در وجودش چرخ زد و چرخ زد و رسید به سرانگشتانش و ضربه را زد. توپهای صیقلی و رنگارنگ بیلیارد با صدای تقِ آشنا و همیشگی بههم خورد. آخرسر، توپ قرمزرنگی مستقیم رفت داخل حفره گوشه مقابل میز و در تور نشست. دیگر طاقت نداشت توی باشگاه بماند. مثل اینکه با این ضربه استخارهاش خوب آمده باشد، دل یکدله کرد، گوشیاش را برداشت و زد بیرون.
کتب دیگر انتشارات راه یار
کتب مرتبط