اجتناب عالیجناب

اجتناب عالیجناب

نظر کاربران
امتیاز به کتاب
۲۹,۰۰۰ تومان
رقعی
۱۲۴
۱
1400
۹۷۸۶۲۲۲۰۸۸۰۹۵

معرفی:

مجموعه داستان اجتناب عالیجناب نوشته سید مهدی شجاعی است که داستان‌هایی جذاب با درون‌مایه‌ای طنز روایت کرده است. این کتاب مجموعه هفت داستان با نام‌های آگهی فروش خودرو،‌ اجتناب عالیجناب،‌ آرامش در حضور دیگران،‌ خاطرنشان، یک بازی، دو بازیگر، سه بازنده، لباس عاریتی و کجا باید بخوابم است. قلم سید مهدی شجاعی در این کتاب روان است و از زبان طنز برای داستان‌هایش استفاده کرده است. او از زبان لطیف و شاعرانه‌ای که در اکثر داستان‌هایش استفاده می‌کند فاصله گرفته است و با بیانی شیوا و جذاب به جامعه پرداخته است. کتاب نقد اجتماعی است و هم‌زمان با دیالوگ‌های جذاب ما را با خود همراه می‌کند تا شخصیت‌ها را بشناسیم و از همراهی با آن‌ها لذت ببریم. سید مهدی شجاعی نویسنده و روزنامه‌نگار در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد، وقتی جوان بود تحصیلاتش را در رشته‌‌های ادبیات نمایشی و حقوق همزمان شروع کرد و به دلیل علاقه‌اش به نوشتن تحصیلاتش را ناتمام گذاشت. او در روزنامه‌‌های مختلف و مطبوعات مثل صفحات هنری و فرهنگی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ماه‌نامه‌ی صحیفه و مجله‌ی رشد جوانان فعالیتش را دنبال کرد و مدتی هم سرپرست انتشارات برگ را برعهده داشت، پس از نقد‌های اجتماعی او که در مجله منتشر کرد، مجبور به متوقف کردن فعالیت این ماه‌نامه شد و بعد از تعطیلی این نشریه انتشارات نیستان را تاسیس کرد. او علاوه بر فعالیت در نشریه‌های متفاوت چند فیلم‌نامه هم نیز نوشته است و با کارگردانانی چون مجید مجیدی، بهزاد بهزاد‌پور همکاری داشته و فیلم‌نامه‌هایی از جمله: پدر، چشم خفاش، دیروز بارانی و .. نیز از فعالیت‌های سینمایی او است. او به عنوان داور در جشنواره فیلم فجر، جشنوار تئاتر فجر، جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات هم حضور داشته است. او در کتاب‌های کودک و نوجوان نیز پرکار بوده، از جمله پهلوان و فیل، قصه‌ی پلنگ سفید و ...

گزیده کتاب:

برای کرداحمدی سفارش چای داد و چند دقیقه‌ای را هم به رسم ادب با او به حال و احوال گذراند و بحث را به آگهی کشاند که زودتر ملاقات تمام شود و به‌کارش برسد.

مجید کرداحمدی شروع کرد به معرفی و تعریف از یک نماینده مجلس که رفیق قدیمی‌اش بود و شهرت زیادی داشت و تعجب کرد از اینکه صحّت او را به‌جا نمی‌آورد و توضیح داد که می‌خواهد برای فروش ماشینش آگهی بدهد و کرداحمدی به او گفته که رفیق قدیمی‌اش مسئول آگهی‌های یک روزنامه پر تیراژ است و قول داده که کار را به بهترین نحو برایش به انجام برساند و حالا درخواستش این بود که صحّت تمام تجربه و نفوذ و امکاناتش را به کار بگیرد تا ماشین طرف به بالاترین قیمت فروخته شود.

محمّد صحّت برای کرداحمدی توضیح داد که بهترین موفقیت برای یک آگهی این است که بیشترین زنگ‌خور را پیدا کند و برای رسیدن به این موقعیت، شرط اوّل این است که آگهی در جایی که بیشتر به چشم می‌آید چاپ شود، نه در میان صدها آگهی فروش ماشین و قول داد که آگهی را در نیم تای دوّم صفحه اوّل، در جای خوب و با حروف خوب چاپ کند و برای هزینه‌اش هم تخفیف ویژه بگیرد.

مشخص نکردن نوع خودرو، فروش از دم قسط و باقی مطالب مندرج در آگهی، همگی پیشنهاد صحّت بود و هر کدام با ارائه دلایل و بیان توضیحات برای شیرفهم شدن کرداحمدی.

- اگر نوع ماشین را ذکر کنی، فقط کسانی زنگ می‌زنند که طالب آن نوع ماشین هستند، ولی اگر نوع ماشین را ذکر نکنی، گستره مخاطب را به خواستاران همه نوع ماشین، وسعت داده‌ای.

اگر طرف، نیاز فوری به پول ندارد، اعلام فروش قسطی، هم جاذبه بیشتری ایجاد می‌کند و هم پول بیشتری گیر فروشنده می‌آید و...

محمّد صحّت بعد از ارائه توضیحات مفصل و مبسوط که عمدتاً از علاقه‌اش به یادگرفتن و یاددادن نشئت می‌گرفت، کاغذ و قلمی پیش روی کرداحمدی گذاشت و گفت:

- خب. به‌نظرم حالا دستت اومد که آگهی رو چه جوری باید تنظیم کنی.

تا تو این چهار خط رو بنویسی منم دو تا کار بچه‌ها رو راه بندازم که سر و صداشون در نیاد.

کتب دیگر سید مهدی شجاعی
کتب دیگر انتشارات کتاب نیستان
کتب مرتبط
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید