معرفی:
کتاب مربی و تربیت نوشته محیالدین حائری شیرازی است. این کتاب اثری راهنما است برای تمام فعالان حوزه آموزش که دغدغه آموزش و روشهای تربیتی دارند.آنچه در پیشروی شماست، سلسلهبحثهای تمامشدهای است که در مرکز تربیت معلم، از نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۹، در زمینهٔ تعلیم و تربیت اسلامی آغاز شد. در آن زمان که محیطهای دانشگاهی دستخوش انقلاب فرهنگی بودند، طبعاً ذهن و فکر دختران و پسران دانشجو و معلمان، درصدد بازیافتن نقاط اساسی جدایی فرهنگ اسلامی از فرهنگهای غربی بود؛ ازاینرو ترجیعبند سخن و تکیهگاه کلام، انقلاب فرهنگی و مقدمات و اسباب و نتایج و آثار آن بوده است.مهمترین ویژگی این بحث، ملاحظهٔ رابطهٔ طولی بین مسائل و بازگرداندن کثرت فرعی به وحدت اصلی است. عالِم متفکر و حکیم الهی، مرحوم آیتالله حائری شیرازی(در این سلسله بحثها به مبانی، اصول و روشهای تربیت دینی و قواعد رابطهٔ بین مربی و متربی میپردازند و با ژرفنگری منحصربهفرد خویش، دُرَر گرانبهایی را از قرآن و روایات صید کرده و عرضه مینمایند که در نوع خود بدیع و از مصادیق تولید علم در حوزهٔ علوم انسانی و علوم تربیتی به حساب میآید. مباحث این کتاب میتواند مورد استفادهٔ معلمان، مربیان، والدین و تمام فعالان حوزهٔ تعلیم و تربیت قرار گیرد.
گزیده کتاب:
تعلیم بهمعنی باسوادکردن و بااطلاعکردن و تدریس و آموزش و کلاً بهمعنی انتقال علم از یکی به دیگری است. تربیت بهمعنی بهفعلیترساندن استعداد و بهکمالرساندن مستعد کمال است. وقتی تعلیم را با تربیت مقایسه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که تعلیم شاخهای از تربیت است؛ زیرا تربیت حرکت تعاملی است و معلومات اگر حقیقی و اصیل باشد میتواند زمینهای برای انتخاب جهت مفید باشد؛ و اگر آن معلومات کاذب و موهوم باشد، حرکت را از سیر تکاملی منحرف مینماید. پس بین تعلیم و تربیت یک نوع ارتباط اساسی موجود است، مخصوصاً در زمینهٔ علومی که با «جهت انسان» رابطه پیدا میکند. اگر تربیت بهمعنی ساختهشدن انسان و رسیدن او به کمال حقیقی خویش است، پس هر علمی که انسان را معنی میکند و انسان از طریق آن با حقیقت آشنا میشود، «علم جهتدهنده» است. حال، اگر در این علم مغالطه و مجادلهای انجام شود، خط و جهت انسانی را تا زمانی که شخص تحت تأثیر آن علم باشد و اعتقادش به آن علم پابرجا باشد، منحرف نگه میدارد. بههمین جهت است که علوم انسانی حساسترین بخش تعلیم است، چون مستقیماً با تربیت سروکار دارد. و در واقع به جای مزیت، تبدیل به موانع رسیدن میشود.