معرفی:
کتاب تعلق نوشته آیتاللّه محیالدین حائری شیرازی به موضوع تحول انسان و محورهای مهم آن می پردازد.وقتی من متعلق به حد محدودی باشم، از آگاهیام بهعنوان مانعی بر سر راهم عبور میکنم؛ یعنی از روی آگاهیام میپَرم و به آن چیزی که به آن تعلق دارم میرسم؛ آگاهیام را میپوشانم تا مزاحم من نباشد؛ با آگاهیام میجنگم برای اینکه به آن آرزوی خودم برسم؛ سعی میکنم ندانم و نشنوم و نفهمم؛ سعی میکنم در جاهایی که ممکن است چیز تازهای یاد بگیرم، قدم نگذارم تا در راه آن آرزو و تعلق، برای خودم مانعی درست نکرده باشم.خب، اگر به جای پستی متعلق شدم، دیگر آگاهی من کاری نمیکند و بهعکس، اگر به مقام منیعی متعلق شدم، اما به راه رسیدن به آن آگاهی نداشتم، در اینجا تعلق من مرا به کسب آگاهی وادار میکند. تعلقم به آن مطلب عالی و مسئلهٔ اعلا، به من هشدار میدهد که بروم وسایل این حرکت را آماده کنم و راهش را بشناسم.آیتاللّه محیالدین حائری شیرازی در این کتاب به موضوع تعلقات دنیوی انسان و نقش بازدارنده آنها را در تحول روحی و رشد و کمال انسانی برشمرده و تشریح کرده است.کتاب در ده جلسه تنظیم شده که جلسه یا فصل دهم آن شامل پرسش و پاسخهایی در این زمینه است.
گزیده کتاب:
در حدیثی از علی (ع) نقل شد که اولیا نظر به باطن دارند؛ یعنی انتخابشان انتخابی است مقرون به صحت و انتخاب درست؛ یعنی انتخابی که با انسان تناسب داشته باشد. پس کسی که میخواهد برای خودش آرزو کند، اول باید خودش را بشناسد تا بتواند آرزوی متناسب با خودش را انتخاب کند. آرزوی متناسب با انسان یعنی آرزویی که با عمل انسان و با امتداد هستی انسان تناسب داشته باشد. چرا؟ چون این آرزو، قلب معنوی انسان است. هروقت که این آرزو باشد، انسان از قِبَلِ آن آرزو کسب روحیه و کسب قدرت و نشاط میکند.
همانطوری که قلب با ضربان خودش خون را در میلیمتر به میلیمتر بدن انسان، در کل حجم انسان، از لابهلای استخوانها گرفته تا به رگهای مویینی که در اندرون انسان یا لایههای فقرات او قرار دارد، میبرد تا همهٔ اینها تغذیه شوند. آرزوی انسان هم تلمبهٔ اوست که کل حرکات انسان را تغذیه میکند.