بیان داستانهایی از رزمندههای نوجوان سنگرساز بیسنگر در قالب طنز
کتاب اکبرکاراته و قلیهپتو، نوشتۀ محسن صالحی حاجیآبادی، در بیان داستانهایی از رزمندههای نوجوان سنگرساز بی سنگر در قالب طنز است. آشنایی نوجوانان با ماجراهای جنگ تحمیلی و شجاعتها و فداکاریهای رزمندگان فقط با رمانهای جدی و فیلمهای تلویزیونی است، اما این کتاب با درونمایهای داستانی و جذاب و طنز کمک میکند و آنها را با خود به دنیای واقعی شخصیتهای جنگ میبرد. در این دنیا نوجوان میتواند همهچیز را ببیند و تجربه کند و از آن لذت ببرد. شخصیت اصلی این داستانها اکبر رحیمی حاجیآبادی است که نویسنده با لقب «اکبر کاراته» از او یاد میکند.
گزیدۀ متن
جیغوداد بچهها سنگر را پر کرده بود که کسی گفت: «ای لامصب! اومده بالاسر قابلمه!» همه مثل جنزدهها از سر صف نماز پریدیم بالا و گفتیم: «موش دوباره اومد!» و بعد رفتیم طرف قابلمه. موش صاف ایستاده بود بالاسر قابلمه و تیز بچهها را نگاه میکرد. فرمانده گفت: «مواظب باشید.» اکبر کاراته گفت: «ای موش لامصب! کی اومدی اینجا؟» مجید گفت: «بچهها تکان نخورید! تکان بخورید، تکان میخوره و میافته توی قابلمه.» پیرمرادی بهحال گریه گفت: «نه! تو رو خدا نه! من میمیرم برای این قلیهپیتو!» حاجمسلم گفت: «بیایید عقب!» همه زل زده بودند به موش و قابلمه. یک تکان دیگر، موش را وارونه میکرد داخل قابلمه. داشتیم نگاه قابلمه...
برای تهیه کتاب اکبر کاراته و قلیه پتو و سایر کتب نویسنده کلیک کنید.