کتاب با نثری تیزبین و لطیف توانسته به بررسی دقیق ساختارهای اجتماعی و هویتهای معاصر بپردازد. این اثر با بهرهگیری از زبان طنز بهعنوان ابزاری هوشمندانه، ظاهر و کلیشههای روزمره جامعه را به چالش میکشد.
نویسنده در این کتاب با نگاهی نو و متفاوت، به محور قرار دادن پرسشهای بنیادین درباره نقشهای جنسیتی و ساختارهای اجتماعی میپردازد و مخاطب را به تفکر عمیق و همچنین لبخندی صادقانه دعوت میکند. استفاده از سبک نوآورانه و بررسی دقیق عادات و باورهای موجود در جامعه، جلوهای تازه به نقد اجتماعی بخشیده و در عین حال، جنبههای فرهنگی را با زبانی هنرمندانه بازگو مینماید.
برشی از کتاب: یک نوبه دیگر که منزل اقوام ابوی وعده داشتیم به صرف شام و شب نشینی پسین شام نشسته بودیم به خوش و بش و گفت و شنود داماد عمه خانوم یک بیلبیلکی آورده به تیلیویزیون متصل کرد. گفت یک فیلم جدید دارد مناسب دورهمی خوش و خرم نشستیم به تماشا اواسط ماجرا ملتفتمان شد بنا است خوف کنیم هرچه گذشت صحنه ها دهشتناک تر شد بلانسبت شما یک ذهن مریض داری داستان ساخته بود چند تا از خدا بی خبر فیلمش را ساخته بودند از همان بدایت آکتورهای بی نوا عربده کشیده از این سر تیلیویزیون میدویدند آن سرش کاتب و راقم ماجرا از هیچ دست آویزی جهت زجر و ایذا و شکنجه شخصیتها دریغ نکرده بود. اجنه می آمدند سر شوخی باز کرده ارواح پسین سخریه لودگی می رفتند گرگینه ها میزدند خون آشام ها می رقصیدند. زامبی های از خدا بی خبر با آن مدل اغرب و اعجب راه رفتنشان حمله میکردند شیاطین به هیبت آدمیزاد در می آمدند دسته جمعی شر به پا میکردند. حاق داستان یک قاتل سریالی هم رخصت یافته سر و دست و پایی می برید و دل و روده یک بخت برگشته ای را در می آورد و خنده
انکر الاصواتش دل و روده ما را هم می آورد.

