
دیکتاتوری بااخلاق سگی

رقعی

۲۱۶

۱۴۰۲

۹۷۸۹۶۴۹۷۳۹۰۷۶
رمانی طنز با موضوع زندگی صدام حسین است. این رمان خاطرات روزنوشت فرزند نوجوان صدام است که درباره حمله پدرش به ایران، ارتباط او با اسرائیل، حمله او به کویت و نهایتاً، حمله آمریکا به عراق صحبت میکند و با زبان طنز همهچیز را میگوید و از جنایات پدرش پرده بر میدارد. نویسنده با قلمی جذاب و شیرین وقایع تاریخی را بیان میکند.
برشی از کتاب: سعی کردم نطق بابا را از تلویزیون تماشا کنم. به خاطر همین هنگام فیلم برداری کنارش نماندم رفتم توی اتاقم و تلویزیون را روشن کردم نطق هنوز شروع نشده بود. قبل از اینکه بیایم توی اتاق خودم دیدم ده دوازده تا کارگردان آمده اند توی اتاق بابا تا به او آموزش بدهند که چگونه بخندد چگونه سرش را بالا بگیرد و حرف بزند، چگونه صحبت کند چگونه پلک بزند و... ولی باز هم چشم من آب نمی خورد که بابا بتواند از پسش بربیاید مشکل بابا این بود که خیلی زود عصبانی میشد و همیشه همین عصبانیت کار دستش میداد. وقتی دیدم برنامه شروع نمیشود و حوصله ام سر میرود، بلند شدم رفتم اتاق بابا اتاق بابا شلوغ بود یک جا فیلم بردار و دم و دستگاهش یک جا فوج کارگردانها یک جا فوج مشاوران بابا و... بابا هم یادداشتهایش را گذاشته بود جلویش و منتظر بود تا کارگردانها «اوکی» بدهند.