آن بیست و سه نفر

آن بیست و سه نفر

نظر کاربران
امتیاز به کتاب
۱۲۰,۰۰۰ تومان
رقعی
۴۰۸
۷۲
1401
۹۷۸۷۰۴۱۷۵۵۸۴۷

معرفی:

کتاب آن بیست و سه نفر نوشته‌ی احمد یوسف زاده شامل خاطرات بیست و سه نفر از نوجوانانی است که توسط ارتش بعث، در عملیات بیت‌المقدس اسیر شدند و دیکتاتور عراق سعی داشت برای جنگ روانی علیه ایران از این نوجوانان استفاده کند. کتاب آن بیست و سه نفر از روی خاطرات و دست‌نوشته‌های آقای احمد یوسف زاده و هم‌چنین از متن مستندی که توسط مهدی جعفری ساخته شده و در آن دکتر محمد شهبا با آن بیست و سه نفر مصاحبه کرده است، نوشته شده است. به همین دلیل می‌توانید مطمئن باشید چیزی که در این کتاب می‌خوانید تخیل نیست، بلکه داستانی از زندگی این 23 نوجوان در دوران اسیری است.

گزیده کتاب:

دیدن دشمن از نزدیک حس غریبی دارد. استشمام بوی ادکلنی که زده است، نحوۀ لباس پوشیدنش، طرز نگاه و رنگ پوستش، تن صدا و زبان گفت‌وگویش، همه و همه به تو می‌گویند که دشمن در یک قدمی توست؛ دشمنی که همیشه به او فکر کرده‌ای، دشمنی که تا آن لحظه فقط انفجار توپ و خمپاره‌اش را دیده‌ای حالا تفنگش را از فاصلۀ دو متری به طرف تو گرفته است و از تو می‌خواهد دست‌هایت را بالا ببری و تسلیم او بشوی.

سرباز عراقی تفنگش را به سمت من و حسن، که اکبر را با خود می‌بردیم، گرفت. دستور داد اکبر را روی زمین بنشانیم. نشاندیم. سرباز خیره شده بود به من و داشت قد و قامتم را نگاه می‌کرد. از نگاهش معلوم بود دیدن من برایش غیر منتظره است. لابد او از ایرانی‌ها تصویر دیگری در ذهن داشت و دیدن من، که نوجوانی بودم لاغر و استخوانی، با تصویر خیالی او همخوانی نداشت. نزدیکتر شد. چشمش افتاد به سربند سبز «یا زهرا» که بسته بودم روی کلاه آهنی‌ام. غیظش گرفت. به تلخی خواست بازش کنم، کردم. سرباز نزدیک‌تر شد. نگاهش پر بود از ترحم. داشت به عربی چیزهایی می‌گفت. فقط معنای «طفل صغیر» را از همه‌ی حرف‌هایش فهمیدم. او دلش به حال من سوخته بود. به همین دلیل نزدیک آمد و صورتم را بوسید و گفت: «الله کریم!» این لفظ امیدوارکننده را سرباز عراقی درست همانجایی به من گفت که شب قبل من به اسیر عراقی گفته بودم «لا تخف» و او به زنده ماندن امیدوار شده بود. روزگار چقدر زود کار من را جبران کرده بود!

کتب دیگر احمد یوسف زاده
کتب دیگر انتشارات سوره مهر
ما رادر شبکه های اجتماعی دنبال کنید